همانطور که ازدواج دو نفر قوانین مربوط به خودش را دارد برای بچه دار شدن هم باید ویژگی هایی در افراد وجود داشته باشد که صلاحیت آنها را به عنوان پدر و مادر آینده تضمین کند. اینکه در چه شرایطی میتوانید باردار شوید موضوع بسیار مهمی است که بهتر است قدری بیشتر در مورد آن بدانیم. محمد مشفق، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، صحبتهای خواندنی در این مورد دارد.
- به نظر شما آیا صلاحیت بچهدار شدن باید توسط افراد تشخیص داده شود یا جامعه و دولت نیز سهمی دارند؟
بچهدار شدن یک عمل فردی و شخصی نیست بلکه یک امر عمومی است. زیرا کودکی که به دنیا میآید قرار است فردی از یک جامعه بزرگ باشد. این تصور که هر زمان دلمان خواست میتوانیم بچهدار شویم و هرطور دوست داریم میتوانیم تربیتش کنیم فکر اشتباهی است. به عقیده من باید روی این مساله تاکید شود به صورتی که جزوی از برنامه دولتها قرار گیرد؛ به این صورت که قبل از بچهدار شدن، ابتدا صلاحیت افراد برای بچهدار شدن تایید شود. برای مثال چقدر خوب است از یک مرجع قانونی گواهینامهای برای تایید صلاحیت خانواده ها برای باردار شدن به آنها داده شود.
- آیا ازدواج درسنین پایین و بچهدار شدن سبب بروز مشکلات جدی در افراد میشود؟
متاسفانه در بسیاری از شهرستانهای کشور آمار ازدواج در سنین پایین بالاست. ازدواج یک دختر 13 ساله با پسر 15 ساله و بچهدار شدن آنها درست نیست. هرچند ممکن است افراد 30 یا 35 ساله هم در مواردی صلاحیت بچهدار شدن نداشته باشند.
وقتی دو نفر با یکدیگر ازدواج میکنند نقشهایی برایشان تعریف میشود که از کودکی تعاریف این وظایف و چگونگی انجام آنها به افراد آموزش داده شده است. در نظر بگیرید انجام دادن وظایف زناشویی بر پایه تعاریفی که وجود دارد بهتنهایی سنگین است و کار چندان سادهای نیست. برای رسیدن به یک تفاهم باید زمان زیادی صرف کرد تا زن و شوهر به یک هماهنگی برسند.
- اینکه میگویند سه تا چهار سال اول ازدواج دوران پرتنشی است تا چه اندازه صحت دارد؟
زن و شوهر بعد از 2 الی 3 سال بعد از ازدواج به یک ثبات نسبی میرسند. اما در این زمینه هیچ استانداردی وجود ندارد و این عدد را بر اساس تجربیات شخصی و برخی آمارها عنوان کردم. بهتر است زن و شوهر 2 الی 3 سال بعد از این ثبات نسبی که ایجاد شده اقدام به بچهدار شدن کنند زیرا آمادگی قبل از بچهدار شدن اهمیت کلیدی در آینده فرزند دارد.
منظور از ثبات نسبی چیست؟ چه رفتارهایی باید در زن و شوهر مشاهده شود که بتوان گفت آماده بچهدار شدن هستند؟
منظور از ثبات نسبی این است که زن و شوهر در ارتباط با یکدیگر همدیگر را توبیخ و سرزنش نکنند، برای یکدیگر تنبیهاتی مانند قهر کردن در نظر نگیرند، از بالا به پایین با یکدیگر صحبت نکنند و گله و غر نداشته باشند. به جای انجام چنین کارهایی بهتر است در مورد احساساتشان با یکدیگر صحبت کنند. درواقع در یک رابطه باثبات زن و شوهر وقتی از یکدیگر خواستهای دارند بدون متهم کردن و سرزنش یکدیگر از خواسته و نیازهای خودشان صحبت کنند. یعنی بهجای اینکه مدام بگویند تو فلان مشکل را داری، از نیازها و خواستهای که دارند صحبت کنند. آمادگی برای بچهدار شدن از همین نکات ساده اما مهم الهام میگیرد.
- خیلی ها اعتقاد دارد که مشاجره یا دعوا به اصطلاح «نمک زندگی است»؟ نظر شما چیست؟
متاسفانه بیشتر افراد این باور غلط را دارند که «دعوا نمک زندگی است.» در حالیکه اینطور نیست و زن و شوهر اصلا قرار نیست که با یکدیگر دعوا کنند. دعوا نه تنها نمک زندگی نیست بلکه زندگی را نابود میکند. اگر زندگی زناشویی را به یک گوی بلورین تشبیه کنیم هر دعوای زناشویی باعث ایجاد یک ترک بر روی این گوی میشود و به تدریج با بیشتر شدن ترکها گوی هم از هم میپاشد.
- چه راهکاری برای شناخت بیشتر افراد در قبل از ازدواج وجود دارد؟
شناخت از یکدیگر باید قبل از ازدواج صورت گیرد و این امکان از لحاظ شرعی برای افراد وجود دارد که قبل از ازدواج به صورت صیغه محرمیت با یکدیگر آشنا شوند و بهتر یکدیگر را بشناسند. خیلی اوقات خانوادهها بر روی دختر و پسر فشار وارد میکنند که بدون شناخت با یکدیگر ازدواج کنند و نتیجه این نوع ازدواجها در بعضی اوقات به طلاق منجر میشود. در این بین بیشتر افراد از بالا رفتن آمار طلاق ناراحت هستند و دلیل آن ازدواج هایی است که غلط و اشتباه پایهریزی شده است.
- چه توصیه عملی برای افرادی که قصد بچه دار شدن دارند، دارید؟
یکی از اقدامات قبل از بچهدار شدن این است که زن و شوهرها قبل از تصمیم گیری برای باردار شدن، در کلاسهای فرزندپروری خصوصا کلاسهای فرزندپروری در مورد نوزاد شرکت کنند؛ یا کتابهایی که در این مورد نوشته شده را حتما مطالعه کنند.
من مراجعینی دارم که در جلسات مشاوره، سوالاتی را در رابطه با بچههای 6 الی 8 ماهه میپرسند و این نشان میدهد مادر یا پدر آن کودک، هیچ نوع شناختی در مورد یک نوزاد 6 الی 8 ماهه ندارد. مثلا موردی را در بین مراجعهکنندگانم داشتهام که از گریه نوزاد به عنوان «لجبازی» نام میبرد و این نشان میدهد این خانواده شناختی از نیازهای نوزاد ندارد.
- اگر بدون در نظر گرفتن این توصیه ها افراد اقدام به بچهدار شدن کنند، چه پیامدی را به دنبال دارد؟
اگر والد نتواند نیازهای کودک را به درستی برطرف کند و یا خیلی با تاخیر به نیازهای کودک جواب دهد، کودک مجبورمیشود برای برطرف شدن نیازش گریه زیادی کند تا مادر متوجه نیازش شود. در نتیجه در ذهن بچه اینطور معنا میشود که باید برای برطرف شدن نیازهایش خیلی زیاد گریه کند. در واقع این الگوی شناختی را والدینی به کودکشان یاد دادهاند که قبل از بچهدار شدن برای این اتفاق بزرگ آماده نبودهاند. این تنها یک مثال ساده است و فرایند کلی این موضوع بسیار پیچیدهتر از چیزی است که تصور میکنید. بنابراین والدین باید قبل از به دنیا آوردن فرزند، کاملا از نیازهای کودک آگاه باشند و نسبت به شناخت فرزندشان در ردههای سنی مختلف دانش کسب کنند. برای مثال در 2 سال اول زندگی کودک، باید این الگوی شناختی در ذهن کودک شکل بگیرد که دنیا جای امنی است. برای به وجود آوردن چنین الگویی در ذهن کودک، والدین باید در هر شرایطی در خدمت کودک باشند.
- آیا شرایط اقتصادی در تصمیم به باردار شدن اهمیت دارد؟
چه برای فرزند دوم خود اقدام کنید چه برای فرزند اول دو نکته مهم را در مورد آمادگی برای بارداری باید در نظر گرفت که آن داشتن وقت کافی برای رسیدگی به نوزاد و دیگری داشتن شرایط اقتصادی مناسب است. وقتی مادر یا پدر آرزوهای سرکوب شده و نیازهایی دارد که هنوز برآورده نشده چطور می تواند مادر یا پدر خوبی برای فرزند آیندهاش باشد.
برای مثال مادر و پدرانی که روی درس و تحصیل فرزندانشان تاکید و فشار زیادی دارند و گاه فرزندشان را مجبور میکنند رشتهای که دوست ندارد را بخواند، نمونهای از والدینی هستند که بخاطر آرزوهای سرکوب شدهشان، بر روی کودک خود فشار بیش از اندازه وارد میکنند.
- تا چه اندازه باید این رفاه اقتصادی را تامین کرد و سپس بچهدارشد؟
قبل از باردار شدن زن و مرد از نظر اقتصادی و یا از لحاظ زمانی باید به جایی رسیده باشند که ابتدا نیازهای خود را تامین کرده باشند. یعنی هم وقت اضافی برای نگهداری کودک داشته باشند و هم از لحاظ اقتصادی بتوانند مبلغی را برای فرزند آیندهشان هزینه کنند. در مورد فرزند دوم نیز همین موضوع صدق میکند یعنی باید مجددا نیازهای زن و شوهر و از همه مهمتر فرزند اول تامین باشد و سپس اقدام به بارداری کرد.
- بهترین فاصله سنی برای به دنیا آوردن فرزند دوم چه زمانی است؟
نکته مهم در مورد به دنیا آوردن فرزند دوم این است که باید بین فرزند اول و دوم حداقل 4 الی 5 سال تفاوت سنی وجود داشته باشد. فرزند اول باید به حدی از رشد رسیده باشد که بتواند درک کند که اگر فرزند دوم دایما در آغوش مادر است دلیل بر این نیست که دیگر او را دوست ندارد و به او حسادت نکند.
- آیا به دنیا آوردن فرزند باعث کم شدن مشکلات زناشویی میشود؟
بسیاری از افراد تصور میکنند با وجود تولد فرزند، مشکلات زناشویی آنها حل خواهد شد در حالیکه این تصور اشتباهی است. اگر در شرایطی که با همسرتان دچار اختلاف و تنش هستید اقدام به بچهدار شدن کنید نه تنها رابطه تان بهبود نخواهد یافت بلکه بدتر نیز خواهد شد. دو نفر که هنوز نتوانستهاند نقش زن و شوهری خود را به خوبی ادا کنند چطور میتوانند با نقش پدر و مادر کنار بیایند. قطعا اوضاع بدتر خواهد شد. اگر با وجود چنین اختلافاتی اقدام به بچهدار شدن کنید هم خیانت به فرزندی است که قرار است به دنیا بیاید و هم در حق خودتان. ما برای خود همسر انتخاب میکنیم و برای فرزندمان پدر و مادر. قبل از بچهدار شدن ابتدا باید تشخیص دهیم آیا طرف مقابلمان پدر یا مادر خوبی برای کودک آینده است یا خیر و بعد اقدام به بچهدار شدن کنیم.
ولی در کل بچه حس خوبی به آدم میده.
مهم اینه که زن و شوهر چه حسی به بچه دارن. یعنی اینکه اونو نعمت میبینن یا صرفا برای تداوم رابطه.
عالی👏کاش پدر و مادرا قبل از بچه دار شدنشون اینجور مقالات رو میخوندن