2737
2739
عنوان

عشقم : فروغ فرخزاد

1063 بازدید | 59 پست
تازه اول راهنمایی را تمام کرده بودم .

تابستان شده بود. گیج شده بودم . هم از قال و مقال خانه خسته بودم و هم عادت درس خواندن نه ماهه از سرم نیفتاده بود .

پی یافتن چیزی نو به زیرمین خانه پناه بردم. لا به لای کتابها و مجله های قدیمی مادرم ، عکس زنی با چهره ای دوست داشتنی نظرم را جلب کرد. مقوا را برداشتم ، جلد کتابی بود . اما کتاب را نیافتم . به آشپزخانه رفتم ، مادرم شعر میخواندو ظرف میشست . جلد را نشانش دادم وسراغ خود کتاب را گرفتم .
تا جلد را دید گفت: فروغ .
گفت که وقتی نوجوان بوده مادرش کتاب را پاره کرده و همین تنها یادگاری او از آن کتاب است .
چشمانش برقی زد و گفت : میخوای برات بخرم .
از هیجانش تعجب کردم . فهمیدم که میخواهد کتاب را برای خودش بخرد البته به بهانه من . اما چرا این همه سال فکرش نرسیده بود . تا کتابی جدید بخرد؟

خلاصه همان روز کتاب جدید را خریدیم ولی تا صبح به دست من نرسید وتماما مادرم به تجدید خاطراتش با شعر ها پرداخت .
از او پرسیدم: چرا قبلا یکی برای خودت نخریدی ؟ گفت هرچیزی سن وسال دارد

از فردای آن روز با فروغ آشنا شدم . شعرهایش را حفظ کردم . به دنبال خاطراتش رفتم . برایش گریه کردم . با فروغ عاشق شدم و عشق ورزیدم . با فروغ درد فراغ را تجربه کردم . و....

من از فردای آن روز با فروغ زندگی کردم . ودانستم مادرم اشتباه میگفت . شاید هرچیزی سن وسال داشته باشد اما فروغ نه .



Lilypie - Personal pictureLilypie Fourth Birthday tickers


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2740
زندگی شاید یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از ان می گذرد
زندگی شایدطفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید ریسمانی است که مردی از ان خود را می اویزد
زندگی شاید عبور گیج رهگذری است که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخن ی بی معنی می گوید صبح به خیر
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز