دختر خواهر من الان دوازده سالشه و کم مونده که پ ر ی و د بشه( چون مامانش و خود من هم این حول و حوش پری شدیم)...برای همین می خواستم بدونم که توی این دوره چطوری باید باهاش برخورد کرد چه چیزهایی رو قبلا بهش باید بگیم و یا چه چیزهایی رو از احاظ تغذیه باید رعایت کنیم و در کل همه جزییات مهمی که به نظرتون می آد که یه مادر به بچش بگه....ممنون میشم اگه کمک کنین و در این زمینه بهم کمک کنین ....البته این سوالای خواهرمه که پرسیده و من از شما کمک می خوام ...لطفا راهنماییم کنین....مرسی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم دخترم یازده سالشه منم نگران همین موضوع هستم . میترسم الان بهش بگم زود باشه. از یه طرف هم نگرانم که بهش نگم و اون بیخبر پرید بشه و بترسه . دوستای گلم اگه میشه راهنماییم کنین
به نظر من این خیلی مهم هست که خواهرتون قبل از اینکه دخترشون پریود بشه بشینه و خیلی راحت باهاش صحبت کنه و توضیح بده. تا وقتتی که برای اولین بار پریود میشه براش مثل یک شوک نباشه. باید بدونه مه این چیزی نیست که عجیب باشه یا باعث خجالت باشه و یک چیز طبیعی هست.
قدیمی تر ها خیلی بد با این موضوع برخورد میکردن و اصلا راجع بهش حرف نمیزدن و معمولا دخترها یا بعد از اینکه پریود میشدن تازه میفهمیدن این چیه و یا از خواهر های بزرگ ترشون.
حتی خواهرتون میتونه یک جشن دو نفره با دخترش بگیره و براش کتاب هایی راجع به این موضوع بخره
من خودم اول راهنمایی بودم معلم دینی گفت بهمون. خودم دوم راهنمایی شدم. چقدر هم خاطره بد دارم ازش. اصلا نمیتونستم خودم رو جمع و جور کنم. واقعا کوچیک بودم. خیلی هم شدید بود.
من وخواهرزادم هردو همان ابتدایی یا اول راهنمایی بودیم که برایمان جای سوال شده بود چرا مادرامون نماز نمی خوانندب عضی وقتها و بچه خواهرم ازمادرش سوال کرد براش بصورت سربسته توضیح داد واونم برای من گفت و قبل ازینکه عادت بشیم از دوسه سال قبلش آمادگی داشتیم.
خدای مهربانم!!ازامروزتمامی مشکلاتم را بامداد ونعمتهایم را باخودکار می نویسم.میدانم تمام مشکلاتم را باپاکن مهربانی پاک خواهی کرد!!
به نظر من دیگه دختر تو این سن بچه نیست و بهتره که راحت باهاشون صحبت بشه و اینطوری اگر بدونن که میتونن هر حرفی رو به مادرشون بزنن کمتر دچار مشکل میشن و لازم نیست وقتی مشکلی دارن با افراد غریبه یا ناآگاه مشورت کنن
چقد بدبختی کشیدم سر پریودم اولین بار که شدم یه جیغ خفن کشیدم جلوی همه بابا داداشاااا تا سه روز فکر میکردم دارم میمیرم همش میگفتم من سرطان خون گرفتم مامانم میگفت نه منم میگفتم پس چرا بند نمیاد