قرار بود پارچه کت وشلواری اهدایی به مدرسه ،میان شاگردان قرعه کشی شود. معلم گفت : "هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند." وقتی نام سعید درآمد ، خود آقا معلم هم خوشحال شد چون سعید به تازگی یتیم شده بود و وضع مالی اش اصلا خوب نبود. وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد ، روی همه آنها نوشته شده بود : سعید ... "مهربانی های صادقانه کودکی هایمان را از یاد نبریم. کسی که برایت آرامش بیاورد، مستحق "ستایش" است انسان ها را در زیستن بشناس نه در گفتن. در گفتار همه آراسته اند !"
ما باید برای خوشبخت زیستن، موقعیت های مناسب ایجاد کنیم، نه اینکه در انتظار آن باشیم.