دو سال پیش بنا به دلایلی مجبور به ازدواج شدم
خانواده م مخالف بودن
با همسرم تفاوت فرهنگی و طبقه ای زیادی داشتم و دارم
ولی بسیار پسر خوب و خوش اخلاق و خیلییییی هم منو دوست داره
خلاصه اینکه با همچنین آدمی ازدواج کردم
ما از دو تا شهر دور هستیم و محاسباتم درست در نیومد و به هیچ کدوممون انتقالی ندادن الان دوساله اون شاهروده و من کرمان
دیگه از دوری و از درجا زدن خسته شدم و تصمیم به طلاق گرفتم ولی دودلم
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
رقصیی چنین میانه ی میدانم آرزوست