2733
2739
عنوان

تربیت دینی کودک

2008 بازدید | 31 پست
رسول خدا فرمودند: فرزند صالح دسته گلی از گلهای بهشت است. دوستان عزیز سلام. چند وقتی بود که مشغول خوندن سری کتابهای " من دیگر ما" بودم. مجموعه بی نظیری که هدفش تربیت کودکان، بر اساس آموزه های دینی هست. نویسنده کتاب آقای محسن عباسی ولدی هستند. به همه پدرها و مادرها و اونایی که قصد بچه دار شدن دارند توصیه میکنم حتما این کتابها رو بخونند. من این تاپیک رو به خاطر این ایجاد کردم که اگه فرصت مطالعه ندارید خلاصه ای از این کتابها رو اینجا برای همه والدینی که دوست دارند بچه هاشون رو اونطور که دین عزیزمون خواسته تربیت کنند، بذارم. امیدوارم با این کارم بتونم کمک کوچکی کرده باشم در جهت ارائه راهکارهای صحیح تربیتی. الان مطالب که تا انجا تایپ کردم رو میذارم و سعی می کنم به مرور و سر فرصت مطالب رو به روز کنم. جمله ها و عباراتی که تو این تاپیک میارم جملات نویسنده هست و اگه بخوام خودم مطلبی بنویسم حتما قید میکنم. باز هم میگم خوندن خود کتابها واقعا بسیار بسیار مفیدتر و ارزشمند تره. این مجموعه در 5 جلد با عنوان " من دیگر ما" و یک ضمیمه به عنوان "بازی، بازوی تربیت" منتشر شده. نویسنده: محسن عباسی ولدی. انتشارات: جامعه الزهرا قم  
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
جلد اول ممکن است برخی از نوشته ها با مطالب کتب تربیتی موجود در بازار سازگار نباشد. آنچه دغدغه این نوشتار است سازگار بودن با مبانی تربیتی دینی استکه از آیات نورانی قرآن کریم و روایات پرفروغ اهل بیت گرفته شده است؛ نه همسو شدن با کتبی که بر مبنای روان شناسی مادی نوشه شده است.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



مشکلات موجود در مسیر تربیت: 1- نا آگاهی تاثیرگذاران تربیتی از مبانی و روشهای تربیتی بسیاری از اقشار جامعه ماحتی از الفبای آموزه های تربیت دینی بی خبرند. کم نیستند افرادی که با نام دین، روش هایی را برای تربیت فرزندان خویش در پیش گرفته اند که هیچ ردپایی در معارف دینی ندارد. **************************************************** از دین فراری بود. خوراکش موسیقس بود و رقص. نمیتوانست محدودیت هایی را که دین در ارتباط دختر و پسر گذاشته بپذیرد. دل خوشی از مذهبی ها نداشت. مادرش را اگر می خواستی باید در جلسات مذهبی به دنبالش می گشتی. پدرش از دنیا سجاده را می شناخت و مسجد را. مادر از دستش شاکی بود. دخترش را پیش من آورده بود تا او را هدایت کنم!! با او وارد صحبت شدم. از دست مادرش گله داشت. از این که وقت نماز که می شود، به سراغش می آید و تا وقتی که نمازش را نخواند رهایش نمیکند. هر چه میگوید تاه اذان گفته اند، بگذار یک ساعت دیگر نمازم را می خوانم، مادر رهایش نمی کند. کمی که دیر می شد، مادر زبان به ناسزا می گشود و او را مجبور به نماز می نمود. او هم برای اینکه از دست مادر نجات یابد رو به قبله می ایستاد و چند کلمه به عربی سخن می گفت!! به مادر گفتم: دخترت راست می گوید؟ گفت: بله. گفت: یعنی تو برای اینکه دخترت نماز اول وقت بخواند، اینگونه برخورد میکنی؟ گفت: بله، انسان باید نمازش را اول وقت بخواند. و من مانده بودم و یک دنیا تعجب که در کجای دین آمده که فرزند را این گونه به نماز اول وقت دعوت کنید، در حالی که خدا نماز اول وقت را واجب نکرده است. (پانویس: در این که نماز اول وقت بسیار پسندیده است تردیدی نیست. آنچه در این جا مورد نقد قرار گرفته شیوه دعوت به نماز اول وقت است.)
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
2728
2- اعتقاد به آموزه های غربی در عرصه تربیت به هیچ وجه نمیتوان بر اساس مبانی مادی تعریف شده، فرزندی را پرورش داد که به اهداف دینی برسد. این روانشناسی و علوم تربیتی، برای دینی تربیت کردن فرزندما به وجود نیامده است. کسانی هم که این علوم را تولید کرده و آن را تبلیغ می کنند، ادعا ندارند با عمل کردن به روش های موجود در این علوم می توان تربیت دینی را در پیش گرفت. بسیاری از مفاهیم و اهداف تربیت دینی در این روانشناسی تعریف نشده است. ****************************************************** در زندگی به بن بست رسیده بود. حس زندگی از او گرفته شده بود. می خواست خودکشی کند؛ اما جراتش را نداشت. پیش یک مشاور رفته بود؛ از آن مشاورها!! و به او گفته بود باید دوستی از جنس مخالف برای خودت پیدا کنی. مشاور گفته بود اگر حال نماز خواندن نداری، نخوان و احساس گناه هم نکن (پانویس: اینها معتقدند احساس گناه موجب افسردگی است؛ نه خود گناه. اگر شما گناه کنید و احساس گناه نکنید افسرده نخواهید شد؛ اما اگر احساس گناه کنید؛ حتی اگر گناهی نکرده باشید، افسرده خواهید شد). از دفتر مشاوره که آمد بیرون، به دنبال دوستی از جنس مخالف رفت. پیدا کردنش کاری نداشت؛ اما این دوستی راه چاره مشکلش نشد که هیچ، او را به چاه عمیق تری انداخت. حالا آمده بود پیش من. مرا ایستگاه آخر می دانست. به من میگفت اگر نتوانی راه پیش پایم بگذاری، کاری را که تا به حال جراتش را نداشتم انجام می دهم. دستوراتی به او دادم. یکی از آنها ای بود: هر هفته برای کمک به فقرا کاری انجام بده؛ البته با دست خودت. مهم نیست چه چیزی کمک می کنی، مهم این است که با دست خودت باشد؛ حتی اگر یک سیب زمینی نپخته باشد. سه سال بعد او را دیدم. شناختمش. از او پرسیدم چه خبر از خودکشی؟ خندید و گفت: همه چیز تمام شد. من به زندگی برگشتم. نمازم را هم می خوانم. خیلی خوشحال شدم. او ادامه داد: من آمده ام به شما بگویم آنچه مرا نجات داد، همان کمکی بود که باید با دست خودم به فقرا می کردم. هنوز هم این کار را ترک نکرده ام. من با این کار به زندگی برگشتم. ****************************************************** رابطه این کار و بازگشت به زندگی در علومی که نگاهی حیوانی به انسان دارند، قابل توجیه نیست. شما باید تربیت را از نگاه دین تحلیل کنید و دلیل به بن بست رسیدن این جوان را در دوری او از خدا پیدا کنید. این جوان از خدا فاصله گرفته و زندگی برای او مرگ تدریجی شده؛ از همین رو دوست دارد زودتر از آن خلاص شود. " از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت" سوره طه، آیه 124 اما کسی که نگاه مادی به عالم دارد، دلیل به بن بست رسیدن تا این اندازه را دوری این جوان از خدا نمی داند. به همین دلیل هم با تجویز های خود، پا روی سر این بیچاره می گذارد و در باتلاقی که فرو رفته خفه اش می کند. برای حل مشکل این جوان باید اعتقاد داشت که راه برون رفت از این بن بست، نزدیک شدن به خداست. " آگاه باش که تنها یاد خدا دل ها آرامش می یابد" سوره رعد، آیه 28 و باید قبول داشت یکی از نقدترین راه های رسیدن به خدا از خانه فقرا می گذرد. (پانویس: خداوند متعال در معراج به پیامبر اکرم فرمودند: ای احمد! محبت من در محبت فقراست، پس به فقرا نزدیک شو و محل نشستن خود را به آنها نزدیک کن.) ***************************************************** یکی از خطراتی که جامعه ما را از سوی روانشناسی غربی تهدید میکند، آن است که مبانی غربی می تواند جای ارزش ها و ضد ارزش ها را در جامعه ما تغییر دهد. گاهی یک رفتار زشت در جامعه وجود دارد و جامعه هم آن را زشت می داند؛ اما نمی داند چگونه با آن مبارزه کند. در این شرایط اگر کسی راه مبارزه با آن رفتار را پیدا کرد، در ارتباط با جامعه مشکل خاصی ندارد؛ مثلا اعتیاد در جامعه ما یکی از معضلات اساسی است. شاید هیچ پدر و مادری نباشد که اعتیاد را امر مطلوبی بداند. همه آن را زشت می دانیم و به دنبال راهی برای حذف آن از جامعه می گردیم. اما ارتباط دختر و پسر در جامعه مانند اعتیاد نیست. به قدری غربی ها با مبانی مادی گرای همین روانشناسی و تبلیغ آن از سوی رسانه ها ارتباط دختر و پسر را عادی جلوه داده اند که در حال حاضر برخی، نه تنها ارتباط دوستانه دختر و پسر را بد نمیدانند؛ بلکه آن را خوب و حتی برای زندگی آینده جوانان و انتخاب صحیح همسرلازم و ضروری می دانند. در این جا دیگر به راحتی نمی شود با این مساله مبارزه کرد.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
8- تفاوت سبک زندگی ما در یکی دو دهه اخیر شاهد تغییر دمادم و سریع سبک زندگی هستیم؛ اما روش تربیت را متناسب با تغییر سبک زندگی نه تنها تغییر نداده ایم؛ بلکه به گونه ای برخورد کرده ایم که سبک جدید زندگی، فرزندان ما را از مسیر تربیت دینی به شدت دور کرده است. الف: خانه ها در گذشته های نه چندان دور خانه ها به گونه ای بود که خود به خود برخی از مسائل تربیتی در آن رعایت می شد. بیشتر خانه های قدیمی حیاط داشتند. آپارتمان به خودی خود تربیت را سخت می کند. فکر می کنم این سختی به قدری واضح هست که نیازی به توضیح نباشد؛ اما همین قدر تصور کنید که بچه ها در خانه های وسیع تا چه اندازه آزادی عمل داشتند و بی دغدغه می توانستند بچگی کنند. اما امروزه در خانه های آپارتمانی از هر طرف که می روند به دیوار می خورند و همین که می خواهند بچگی کنند پدر و مادر نگران همسایه بالای و پایینی و بغلی می شوند؛ از همین رو مجبورند به بچه امر و نهی کنند. ب: مدیریت خانه با رسانه در گذشته رسانه دخالت چندانی در کیفیت و کمیت رابطه ها نداشت. اما امروز رسانه مدیر بسیاری از زندگی هاست. این رسانه است که مشخص میکند کی و تا چه اندازه برای فرزندانمان وقت بگذاریم. در بسیاری از خانه ها رسانه تعیین کننده وقت خواب و بیداری است. بسیاری از سفره ها در مقابل رسانه پهن می شود. رسانه گرمای عاطفی روابط را به شدت کم کرده است. بسیاری از بچه ها به قدری گرم رسانه شده که از واقعیت های اطراف و حتی نیازهای واثعی خود دور شده اند. ج: دوری از طبیعت د: اشتغال مادران ه: تنظیم خانواده: در گذشته، بسیاری از نیازهای فرزندان در تعامل با یکدیگر پاسخ داده می شد. اما امروزه تنظیم خانواده دو تغییر اساسی کرده است: اول آنکه تعداد فرزندان به دو نفر کاهش پیدا کرده و دوم آنکه فاصله سنی میان فرزندان هم به شدت افزای یافته است. امروز به جهت این دو تغییر اساسی، فرزندان نمی توانند پاسخگوی نیاز هم باشند. و: رقابت های اقتصادی نیازهای کاذبی که در عرصه چشم و هم چشمی باعث شده که پدر دو شیفته کار کند و مادر هم شاغل باشد. این هم یعنی کم گذاشتن از وقت تربیت فرزند و پرداختن به نیازهای کاذب.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
7- نداشتن حوصله کافی وقت داشتن و نداشتن تمام مساله نیست. بعضی پدر ها و مادرها می گویند مشکل ما زمان نیست؛ ما حوصله کافی برای عمل کردن به این چیزهایی که شما می گویید را نداریم. من نام حوصله را با اجازه شما عوض می کنم و می گذارم انگیزه. یکی از دلایل نبود انگیزه، اعتماد کاذب به وضعیت موجود فرزندان است. پدر یا مادر نمی خواهد باور کند که با نپرداختن به تربیت، فرزند او می تواند همان جوانی شود که پای چوبه دار، پدرش با زاری و التماس در پی کسب رضایت اولیای مقتول است. نمی خواهد باور کند فرزند او هم قابلیت انحراف را دارد و ...
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
6- اختصاص وقت حداقلی به فرزندان امروزه مسائل اقتصادی، محور زندگی بسیاری از انسان هاست؛ تا اندازه ای که می توان گفت در نگاه برخی، خوش بختی و بدبختی در گرو فقر و ثروت است. این نگاه موجب می شود والدین، مدیریت امور زندگی را به پول بدهند. به صورت طبیعی پدر و مادری که بیشترین وقت خود را بیرون از خانه طی می کنند، نمی توانند وقت قابل توجهی را برای تربیت فرزندان خود اختصاص دهند.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
2740
5- افزایش رقبای تربیتی هر اندازه رقبای تربیت دینی بیشتر می شود، نیاز به وقت گذاشتن برای بچه ها از سوی والدین هم بیشتر میشود. تکنولوژی به سرعت هرچه تمام تر، در حال وارد کردن ابزار جدیدبه زندگی ماست که هر کدام از انها به تنهایی مشکلات و خطرات زیادی را در مسیر تربیت ایجاد میکند. ****************************************************** می گفت: فکر نمی کنی بیش از اندازه داغ کرده ای و مباحث تربیتی را بزرگ کرده ای؟ مگر ما خودمان چطور بزرگ شدیم؟ مگر پدران و مادران ما این نکاتی را که شماها امروز می گویید بلد بودند؟ حالا که آنها این نکات را رعایت نکردند، ما دزد و قاجاقچی از آب درآمدیم؟ گفتم: چند سال داری؟ گفت: 38 سال. گفتم: دوران نوجوانی ات را یادت هست؟ گفت: کوران جنگ. گفتم: اول آنکه به نظر من پدرو مادرهای ما بسیاری از قواعد تربیتی را به طور ناخودآگاه اجرا می کردند. اما از این هم که بگذریم، در آن زمان اگر پدر و مادری فرزندش را درست تربیت نمیکرد، چه اتفاقی می افتاد؟ چه خطراتی او را تهدید می کرد؟ بگذار برایت بگویم. اگر در آن زمان پدرم مرا کتک می زدو از خانه بیرون می انداخت، بیرون که می آمدم در خانه همسایه، حجله شهادت پسر همسایه را می دیدم که همین هفته پیش به شهادت رسیده بود. سر کوچه که می رفتم، به مسجد می رسیدم و روی تابلو اعلانات در کنار اعلامیه چند شهید، اطلاعیه اعزام برای جبهه را می دیدم. به مرکز شهر که می رفتم تشیع جنازه یک شهید و اعزام رزمنده ها با اتوبوس به جبهه را می دیدم. مادرها هر کدام در حال خداحافظی با پسرانشان بودند و پدرهای رزمنده هم سر فرزندانشان را در آغوش گرفته بودند.... ...باید به دنبال راه انحراف می گشتم تا منحرف می شدم. راهی را که پیدا می کردم چه بود؟ گوش دادن به چند نوار کاست ترانه که از آن طرف آب آمده بود. آن را هم که می خواستم تهیه کنم، باید پول تو جیبی یک ماه یا دو ماهم را می دادم و می خریدم. تازه آن قد هم وحشت داشتم که تا خرید و فروش انجا می گرفت از شدت هول و ولا چند سالی از عمرم کم می شد. این نوار را کجا باید گوش می دادم؟ یک رادیو ضبط زهوار در رفته ای داشتیم که پدرم بالای سر خودش می گذاشت و دم به دقیقهاخبار گوش می داد و سخنرانی و آهنگران و کویتی پور. مادرم هم صبح ها روشنش می کرد و برنامه خانواده را گوش میداد. اگر یک لحظه از کنارشان جدا می شد، مثل مادری که بچه اش را گم کرده می فهمیدند. تلویزیون هم که دو کانال بیشتر نداشت. ویدئو کالایی کم یاب که چه عرض کنم نایاب بود که برای از ما بهتران بود؛ آن هم که منع قانونی داشت و مثل جنازه لای پتو می پیچیدند و این خانه به آن خانه می بردند و ... فضا برای ارتباط دختر و پسر چه اندازه مهیا بود؟ اگر پسری می خواست دختری را به اصطلاح خودشان تور کند، چقدر باید دم در مدرسه می ایستاد و به دنبالش می رفت و محله خلوتی پیدا می کرد و چند دقیقه ای با او صحبت می کرد. تازه دلش خوش بود که با یک دختر حرف زده؛ البته نباید فراموش کرد که این ارتباط در صورتی بود که این دو بتوانند با زرنگس هر چه تمام از تیررس گشت ثارالله و جندالله و کمیته در امان باشند. .... وضعیت خیابان ها هم که پاستوریزه پاستوریزه. بی حجاب در آن زمان به کسی میگفتند که به قول آن روزی ها کمی فُکولش را از زیر روسری بیرون می گذاشت و با مانتویی که تا یک وجبی زمین می رسید بیرون می آمد. کمی هم لب و لپش را سرخ می کرد. و .... اما امروز اگر پدر و مادر با من نوجوان بدرفتاری کرده و مرا از خود برانند چه اتفاقی می افتد؟ آیا امروز باید به دنبال راه انحراف گشت؟ امروز برای منحرف شدن نیازی به کوچه و خیابان نیست. در خانه ای که در یک اتاقش مادر سجاده پهن کرده و با خدا مناجات می کند، در اتاق دیگری فرزندش نشسته و با دوستان جنس مخالفش در اینترنت چت می کند، با عده ای دیگر هم پیامک بازی می کند. کافی است یک دوربین به رایانه اش وصل کند و با هر کسی در هر کجایی از این دنیا ارتباط برقرار کند. برای دیدن یک فیلم مستهجن و دیدن هزاران عکس مبتذل هیچ زحمتی لازم نیست. ... راستی اوضاع کوچه و خیابان ها چطور است؟ آیا بدحجاب های ما تنها به گذاشتن کمی فکول بسنده می کنند؟ از اوضاع ارتباط دختر و پسر خبر داری؟ ... گفت: نمی دانم چه بگویم. من هم بیش از این چیزی نگفتم.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
4- تربیت رسانه ای ماهواره واقعیتی است که نمی توان آن را انکار کرد. امروزه بسیاری از شبکه های ماهواره ای اهدافی تربیتی را دنبال می کنند. این یک فکر ساده لوحانه و خنده دار است که فکر کنیم، دیگران دلشان به حال ما سوخته و برای پر کردن اوقات فراغت مان به دنبال راه چاره ای می گشتند، از همین رو تصمیم گرفتندبرای ما شبکه فیلم و سریال راه بیاندازند. این شبکه ها تنها به دنبال ریختن قبح ضدارزشهای تربیتی نیستد؛ هدف اصلی در این میان، ارزش کردن ضد ارزش های دینی است. از نگاه این ها مساله این نیست که دختر و پسر به راحتی تن به ارتباط نامشروع بدهند، مساله اصلی آن است که این ارتباط از نگاه دختر و پسر مسلمان یک ارزش و حتی یک ضرورت به حساب آید. با تاسف باید گفت که رسانه خود ما هم به صورت کامل در مسیر تربیت دینی نیست. هم مسیر نبودن برنامه های دینی با برنامه های دیگر و یا به عبارت دقیق تر غریبه بودن برنامه های صدا و سیما با مبانی و ارزش های اصیل دینی یکی از مشکلات بزرگ بر سر راه تربیت دینی نسل امروز است.
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
3- فقدان منابع کافی تربیت دینی با وجود تمام انتقاداتی که به مبانی و منابع روانشناسی غربی وجود دارد، صادقانه باید گفت آنها در بیشتر مشکلات تربیتی وارد شده و با توجه به همان مبانی مادی خود پاسخی کاربردی یافته و به مخاطبانشان عرضه می کنند. این کتاب ها بازار کتاب تربیت در جامعه ما را نیز به خود اختصاص داده است. اما در حوزه تربیت دینی، ما چه اندازه توانسته ایم منابعی عرضه کنیم که بتواند اقشار تاثیرگذار تربیتی را سیراب کند؟
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
تو خود کتاب نوشته برای خرید اینترنتی : bookroom.ir تو تهران ، فکر میکنم بین میدون انقلاب و دانشگاه تهران یه بازارچه بود به اسم فارابی. اونجا داشتن
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز