سلام بچه ها من ۳۲ سالمه مجردم یه مرد ۳۱ ساله با یه دختر ۸ ساله بهم پیشنهاد ازدواج داد و قبول کردم الان صیغه هستم و رابطه هم برقرار کردم و دیگه دختر نیستم اما الان پشیمون شدم چون حس میکنم مادر و خواهرش خیلی دخالت میکنن و باهاش قهر کردم اما کلی اومد التماس کرد که برگردم و کلی حرفای خوب زد و منم کلی شرط گزاشتم قبول کرد حس میکنم عین ادامس بهمچسبیده چیکار کنم از طرفی هم میگم خدا رو خوش نمیاد همینجوری ولش کنم چون از زن قبلش شکست خورده و داستانش با زن قبلش خیلی دردناک بوده نمیدونم چکار کنم نظر شما چیه حتی بهش گفتم اگه بخوای بچه ات رو از من بیشتر دوست داشته باشی بهش صدمه میزنم اونم قبول کرده که حرف من باشه و من تربیتش کنم در مورد خانوادش هم حرفای ناجور زدم اما چیزی نگفت علت چیه واقعا سردرگمم