حتی یه مهمونی ساده. گاهی از استرس تمام بدنم کوفته میشه.
منم تا حدی اینطوری ام وقتی جایی برم که دخترم پیشم نباشه از استرس میمیرم
من همه جا اینجوریم. همش دلم میخواد تو خونه باشم.
منم مثل شمام آنا جون. دست و پام یخ میکنه و دلم یه جوریه. حتی توی ساده ترین چیزها.
من فقط در مورد رفتن به خونه مادر شوهرم اینجوری بودم حدود 5-6 سال اینجوری بودم اما حالا اصلا استرس ندارم
دقیقا خیلی سخته درحالی که آدم خیلی خونگرمی هستم و زود باهم جوش میخورم اما اصلا دوست ندارم جایی برم. شب که مهمونی تموم میشه انگار دنیارو بهم دادن.
چراااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ اتفاقا من شنگول میشم
یه راهی که من خودم تجربه اشو داشتم و استرسمو کم کرده اینکه نزدیکای بیرون رفتنت که میشه میخوای اماده شی اهنگ های اروم و مورد علاقتو بزاری و لباستو بپوشی و حتی توی راه اهنگ های مورد علاقتو گوش بدی تا برسی
پردیسان جون خونه مادرشوهر که دیگه بدتر
الانم شنگولم شام خونه دوست شوهرم دعوتیم
توی راه که اگه ترافیک باشه انقدر حالم بد میشه که آرومترین آهنگم آرومم نمیکنه. نمیدونم چرا اینجوری شدم.
عزیزم امیدوارم همیشه شاد و شنگول بمونی.
آنا جون اگه به خودت اعتماد بیشتری داشته باشی خیلی تاثیر داره هر وقت می خوای بری بیرون به خودت بگو من از همه نظر بی نظیرم -از نظر اخلاق و رفتار لباس پوشیدن زیبایی چهره و غیره از همه نظر خودتو ستایش کن
باشه همه اینارو امتحان میکنم ولی شماهم برام دعاکنید
سلام آناجون منم دقیقا مثل شمام به خدا بعضی وقتا از خودم خسته میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
