ه داستانی هس که میگه؛تو جنگ جهانی دوم یه پیانیست روس به دست نازیها اسیر میشه و نازیها بهش دستور میدن پیانو بزنه و شرط میبندن که اگه از پیانو زدن دست بکشه میکشنش.دو روز تموم پیانو میزنه،آخر سر از خستگی بیهوش میشه.آخر داستانو یادته؟کشتنش!من با تک تک سلولای بدنم حال اون پیانیستو میفهمم،حس آدمی که تو راهی قدم گذاشتی که تهش هیچی نیست
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بیایید یه کار کوچک برای فرج مولا بکنیم بعد از هر نماز ۱۰ باراَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بخوانیم..صلوات خاصه حضرت زهرا،،،اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک.بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامیاش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد..................هرگز به مقصد نمیرسید،مگر آنکه همهی راه را با همه احتمالاتش یکبار<حس>کرده باشید:)
دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
اعصاب خوردی فقط اونجا که یکی زنگ میزنه بهت ولی صداش نمیاد قطع میکنی و خودت زنگ میزنی، میبینی که اونم به تو زنگ زده و اشغاله بعد یه کم منتظر میمونی که زنگ بزنه، ولی میفهمی اونم منتظره که تو زنگ بزنی صبرت تموم میشه و زنگ میزنی میبینی اونم صبرش تموم شده و زنگ زده و اشغاله 🙄🥴