مثلا زیاد تمایل نداره بیان باهم برن بیرون به نظر شما من توقعم زیاده یا شما هم اینطوری بودین. آخه خود ما اصصصصلا اینطوری نبودیم و عاشق این بودیم که همس پیش هم باشیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه دوست نبودن ولی دوماهی میشه رفت و آمد داشتن توی محرم و صفر حالا عقد کردن مثلا دیروز رفتن بیرون یه کاری داشتن بعد زود اومدن خونه میگم چرا اومدی میگه خوب فلانی میخواست بره بعدشم رفته خونه مادربزرگش همینطوری تا آخر شب