2733
2739
عنوان

خاستگاری

187 بازدید | 11 پست

سلام دوستان من شرایطمو براتون مینویسم ممنون میشم کمکم کنید 

من ۴ ساله با همکلاسیم در ارتباطم من ۲۲ ساله و ایشون ۲۴ ساله هستند . از همون ماه های اول خانوادش در جریان بودن و اصرار داشتن به آشنایی خانواده ها ولی چون پدر من بسیار تعصبی و سخت گیر هستند اجازه ازدواج ندارم تا وقتی سنم ۲۴ به بالا بشه ، در مورد شرایط خودم و دوستمم بگم که هر دو مهندسی نفت خوندیم و لیسانس داریم ازمون ارشد شرکت کردیم و با توجه به رتبه هامون هر دومون یکی از دانشگاه های شریف یا تهران قبول میشیم بسیار پسر مودب و با کمالاتی هستند و از هر نظر شبیه هم هستیم فرهنگ اخلاق و بسیار به هم علاقمندیم . 

من برا کارهای تسویه حسابم رفته بودم تبریز ( هر دومون اونجا دانشجوی غیر بومی بودیم که با هم اشنا شدیم) و چون خیلی از بابام حساب میبرم نخواستم موقعی که از پدرم تلفنی خاستگاری میکنن خونه باشم ، و پدرشون از پدرم منو برا پسرشون خاستگاری کردن . 

منم دیروز اومدم شهرمون و با مادرم صحبت کردم مامانم خیلی ته دلمو خالی کرد منو میترسونه که بابات قیامت میکنه چی کارت میکنه چرا فکر ازدواجی چرا اجازه دادی زنگ بزنن و ... 

میگع از کجا معلوم پسره بذاره درستو ادامه بدی تو تک رقمی اوردی باید حواست به درست باشه اون گولت میزنه ولت میکنه طلاقت میده راهش دوره حق نداری اسمشو بیاری سنت کمه چی و چییییییی 

من خیلی میترسم از خانوادم ، مامانم گفت اصلا نذار زنگ بزنن دوباره واس خاستگاری ولی خانواده اونم اصرار دارن که زودتر زنگ بزنن مامانم جوری باهام رفتار میکنه که اره تو هولی تو چی ای چه خبرتع و ... من واقعا بهش علاقمندم عاشقشم با هم تفاهم داریم هدف مشترک داریم اگه از دستش بدم کل زندگیم نابود میشه دیگه ن میتونم ارشدمو بخونم ن امیدی برا زندگی دارم همیشه حمایتم کرده پشتم بوده بهم دلگرمی داده اگه نبود من اینهمه موفقیت نداشتم تو زندگیم ما میخواییم اپلای کنیم ولی خب تنهایی نمیشه اگه ی سال طول بکشه اشنایی خانواده ها تا ما بتونیم رو پایان نامه مون کار کنیم و بریم خوب میشه 

سوالم اینه چیکار کنم چه رفتاری داشته باشم با خانوادم؟ بذارم خانوادش زنگ بزنن یا ن؟ 

تک رقمی . شریف 🙄

پز# رو پوستی

مخالفین ریپ نزنن حوصله ندارم مرسی

ما کار کردیم خریدیم تو ناز کردی خریدن فرق داریم خب😉 دنیا 2 مشکل بزرگ داره.شک زیاد باهوش ها و اعتماد به نفس زیاد احمق ها!https://harfeto.timefriend.net/17104628507498
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
نمیدونم چرا حس میکنم مامانت داره راه درستو نشونت میده

منظورتون اینه ادامه تحصیل با ازدواج تداخلی داره؟ اخه مامانم اصلا دوستمو نمیشناسع که داره براش رای صادر میکنه ی بارم ندیدتش

منظورتون اینه ادامه تحصیل با ازدواج تداخلی داره؟ اخه مامانم اصلا دوستمو نمیشناسع که داره براش رای صا ...

ببین شما مطمئنی عشقی که بینتون به وجو اومده باعث نشده که شما واقعیت هارو نبینی؟

عشق فقط دوروز اولش زیباست

نزار دلت به واقعیت غلبه کنه

پسر راه دور که هیچ شناختی نیست نمیشه اسون اعتماد کرد و دختر بهش داد

بشین یکمی فکر کن ببین این همه تعریفی که از این اقا کردی واقعیته یانه برات عین سرابه؟

شما عاشق شدی خبر داری که عشق ادمو کور و کر میکنه

بنظرم پدر و مادرت حق دارن نگران باشن و مخالفت کنن

پس به هیچ عنوان مقابلشون وای نستا

بنظرم شما دوسال دیگه هم صبر کن تا موقع درستو بخون اگر دوست داشته باشه بازم پات میمونه

اجازه بده پدرت تمام تحقیقات رو خودشون بکنن


😶😂
ببین شما مطمئنی عشقی که بینتون به وجو اومده باعث نشده که شما واقعیت هارو نبینی؟ عشق فقط دوروز اولش ...

من دو سال و نیم صبح تا شب باهاش زندگی کردم کاملا همو میشناسیم ۴ سالم هست با همیم و تمووووم اتفاق های ریز و درشت خانواده های همم در جریانیم کور و کر نشدم چون یک سال و نیم هم هست من ایشونو ندیدم ولی باز پای هم موندیم چون عمیقا به هم علاقه داریم ، منم مخالف تحقیق کردن بابام نیستم من صلاح دیدم این فرد بوده یا با نظر خانوادم یکی میشه یا نمیشه که اگه نشه قطعا پدرم صلاح دیده که این فرد مناسب نیس برا من ولی خانوادم اصلا نمیشناسنش و بی دلیل دارن رد میکنن 

2740

سخت نگیر 

از همین الان قول میدم یه ازدواج عالی خواهی داشت. 

خانوادتم کم کم میشناسنش و راه میان باهات.

فقط سعی کن به هیچکی بی احترامی نکنی.  فقط بگو دوستش دارم و بقیش با شما

دعا های شما میگیره واقعا.دعا کنین یه داماد قد بلند و پولدار و وفادار و مهربون نصیب مامانم بشه:)در مورد مقاله نویسی سوالی داشتید میتونید بپرسید:)

چقدر مثل منی 

من و همسرمم دوست بودیم ۳ ماه هردو دانشجو پزشکی من سال اول عمومی همسرم سال اول تخصص بود فروردین ۹۸

خانواده منم ندیده باهام دعوا کردن . همسرم شخصا ب مادرم زنگ زد و خاست من و خودش و مادرم و مادرش همو ببینیم. تو رستوران قرار گزاشتیم و با مادرم حرف زد و قانعش کرد ک همه جوره خوشبختم میکنه و همینم شد . من با همسرم فروردین ۹۸ دوست شدیم البته قبلش تو گروه های درسی لودیم ولی حرف نمیزدیم و همو‌نمیشناختم بعد تیر ۹۸ اومدن خاستگاری و فروردین ۹۹ اومدیم خونه خودمون

چقدر مثل منی  من و همسرمم دوست بودیم ۳ ماه هردو دانشجو پزشکی من سال اول عمومی همسرم سال اول تخ ...

                  ایشا الله همیشه خوشبخت باشید کنار همدیگه🤗 خیلی خوشحال شدم به عشقتون رسیدین ، حرفاتون ارامش خاصی بهم داد🤩

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   hhasf  |  14 ساعت پیش
توسط   notmry  |  13 ساعت پیش