یبار خودمحالت خواب آلود بودم.دیدم پسرم بیدار شده.حواسم نبود.بش شیر دادم.فکر کردم شیر میخواد.شیر نمیخواسته،بعد شانس و لطف خدا،بابام بغلش کرد،یهو از دهن و دماغ بالا آورد.
یبارم کشیر میپرید تو گلوش،پیشونیشو میمالیدم.فوت میکردم.
دیگبعدن با دستگاه شیردوش اول یکم شیرمو میدوشیدم ک با فشار نپره تو گلوش.مک اول یهو شیر میپرید تو گلوش.