سلام دوستان من 4ساله ازدواج کردم تو این 4سال خانواده ی شوهرم خیلی جاها دلمو شکوندن که اینم از بی تجربگی خودم بود ولی اونا هم اذیت نکردن چرا نیومدین چرا دیر اومدین و هزار بهانه دیگه بارها من و شوهرمو به جون هم انداختن ولی لدعا هم دارن خیلی خوبن. ولی امان از شوهرم که در احترام به مادرش داره زیاده رکی میکنه . من اگه بمیرمم نمیاد ببینه چمه ولی برای مثال دیشب مامانش سرش درد میکرد نمیدونین چیکار میکرد پیشش نشست سرشو بوس کرد نازشو خرید اونوقت بچم دیشب اینقدر ننگی کرد 1 دقیقه بغلش نکرد. بعدم تو ماشین دعوامون شد. جالبه حق رو هم به خودش میدونه خستممممم کرده اینقدر بی توجهیش به من