2733
2734

من غربالگری مرحله اولم خوب بود ولی بخاطر سنم دکتر گفت سلفری بده حالا ریسک کروموزوم جنسی زده. دکتر آزمایشگاه گفت برو آمنیوسنتز. دارم دق می کنم. توروخدا اگه تجربه ای دارید یا چیزی شنیدید بگید

الهی عزیزم

ایشالله که هیچی نیست

منم همینجوری سلفری دادم از استرس 

هیچی نیست نگران نباش

کجا سلفری دادی

دنا شنیدم خطا داره انگاری

من پارسه رفته بودم

فقط 13 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر تولد چهار سالگی پسرم
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



الهی عزیزم ایشالله که هیچی نیست منم همینجوری سلفری دادم از استرس  هیچی نیست نگران نباش کجا ...

عربالگری اولتو کجا رفتی؟

ما بدین در نه پی حشمت وجاه آمده ایم      از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم  
2728
2740
بله ازمایشخون که میفرستن الکان دکتر سونو هم بینظیر دکتر کوپال

ممنون

من قبل نسل امید رفتم

میخوام این دفعه یه جای دیگه برم

هزینش رو یادته؟


ما بدین در نه پی حشمت وجاه آمده ایم      از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم  
ممنون من قبل نسل امید رفتم میخوام این دفعه یه جای دیگه برم هزینش رو یادته؟

من بهمن ۹۸رفتم هر کدوم رو ۳۵۰

ازمایش که با قیمت دلار روز

من انومالی و اکوقلب رو رفتم رستاک دکتر طهماسب

خوب بود ولی دکتر کوپال بیشتر توضیح دادن

فقط 13 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر تولد چهار سالگی پسرم
ممنون من قبل نسل امید رفتم میخوام این دفعه یه جای دیگه برم هزینش رو یادته؟

ازمایشتم که نمیشه

هر جا ام تی رفتی همونحا باید انومالی هم بری

فقط 13 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر تولد چهار سالگی پسرم

توکل به خدا.

چیزی نیست نگران نباش

میفرستن برای آزمایش اما معلوم میشه هیچی نبوده.

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
من بهمن ۹۸رفتم هر کدوم رو ۳۵۰ ازمایش که با قیمت دلار روز من انومالی و اکوقلب رو رفتم رستاک دکتر طه ...

ممنون

ما بدین در نه پی حشمت وجاه آمده ایم      از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز