2737
2739
عنوان

بیاین از خاطرات سفرهاتون بگین

454 بازدید | 25 پست

سلام...

یادش بخیر ما تو راه مشهد بودیم شب با همسرم چه دعوای بدی کردیم یه وا واستادیم یه کم با هم حرف زدیم و آشتی کردیم  ،،بالاخره با هم دوست شدیم،فردا صبحش که نزدیک ورودی مشهد بودیم دم عوارضی داشتن یه چیزی میدادن فک کردیم مال عوارض و ایناست بعد آقاهه اومد دو تا بلیط داد و گفت شب مهمان حرم،،اینقد ذوق کردیم،،

گفتیم دعوای دیشب حتما حکمتی داشت،،😄خلاصه که خیلی خاطره ی خوبی از اون سفر داشتم



خداوندا بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترانده....امام سجاد(ع)

من پارسال با داداشم اینا رفتیم مشهد اینقد بهم خوش گذشت ک نگم اصن وصف نشدنی

                              ژیـــــنــا🦂                                             من همونیم که نه مذهبیا قبولش دارن نه غیر مذهبیا.            انسـان ناصحیـحی هـستم،در همـه ابـعاد                                                                                                       رو اعصاب آبـانـیا راه نرید؛میدون مینِ:)                                                         https://t.me/Hich_zh

هوووم چندسال پیش رفتم شمال بهترین سفر عمرم بود و اخرین سفر خوب عمرم مجرد بودم اون موقع 

گاهي اوقات فقط منتظري منتظر خاك شدن دوست عزیزم برای دعوا اینجا جمع نشدیم اگر با من موافق نیسنی ریپلای کن منطقی دلیلتو بگو،نیازی ب دعوا و خشونت نیست اگر هم از من بدت میاد بهم بگو خیلی محترمانه از تاپیکت برم بیرون.انسانیت خودمون را زیر سوال نبریم حتی در فضای مجازی!!!!!! حال دلم خوب نیست خدایا یا معجزه کن یا راحتم کن.....دارم توی گناه دست و پا میزنم نجاتم بده😔😔😔عاقبت روزی خواهم رفت از دنیایی که بیهوده مرا به آن بسته اند.....خدایا من دشمنت نبودم که منو به اینجا رسوندی ولی ازت میخوام دشمنمم به اینجایی ک من رسیدم نرسونی...میدونی خیلی سخته خیلیی سخت....من دلم تنگه واسه یک دلخوشی کوچیک.....دادگاه پر از عاشق‌هاییه که گفته بودنمارو بعد از مرگ هم کنار هم دفن کنید!!💔حرفات همشون یادم رفته ، جز اونجا که گفتی: حتی اگه تو بخوای بری "من نمیزارم"🖤 همه برای رسیدن به عشقشون روز شمار میکنن من برای رسیدن روز مرگم.....و این تلخ نیست درد عشق است.....‌این که هنوز زنده ام و نفس میکشم فقط بخاطر اینکه طاقت دیدن اشکهای مادرمو ندارم پس خدایا لطفا مواظب تنها دلیل زندگیم باش🙃
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

وقتی عقد کردیم اسفند ماه تو اوج خلوتی رفتیم شمال یه شب موندیم.هرچقد بگم خوش گذشت بازم کم گفتم.عین یه رویای قشنگ بود.ای جوونی کجایی ک یادت بخیر🥰🥰🥰

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 

مام رفتیم مشهد من دخترم ۴ ماهش بود کولیک داشت وشب بیداری بعد شوهرمو بابامم رفتن باهم یه اتاق منو مامانم و خواهرم یه اتاق دخترم نمیخوابید منم مجبوری توری راه پله و راه رو هتل راه میرفتم انقدر سر بچم اونجا گشت میزدم همه میشناختنم بهم دیگه میگفتن هیییس بچه فلانی داره میخوابه یکیشون برام قهوه میاورد یکیشون کیک یکیشون سوپی که از غذا ها مونده بود صبحام که میرفتم سر میز صبحونه کافه چی زنش تخت میاورد میزاشت بغل میز ما من بچه رو بزارم راحت برم وسیله بردارم بیارم بخورم ناهارم همون طور هرکس میرفت میگفت بمام تخت بدین بچه مونو بزاریم میگفتن اون مال خودشونع 

یبارم ۱۵ روز رفتیم چهار محال بختیاری ای خوش گذشت منو مامانم و بابام و شوهرم و دخترم خیلی خوشگذشت یعنی اونم بهترین سفرام بود دخترم راحت شبا میخوابی راحت بازی میکرد ۶ ماهش بود خیلی راحت بود خیلی توی سیاه چادر ۵ روز موندیم ابشار بیشه مجهز رفته بودیم 😁😁

2740

دوسال پیش رفتیم سفر. بچه هام اسهال و استفراغ گرفتن نمیتونستن غذا بخورن. فکر کنید ما میرفتیم رستوران دوتا غذای مفصل واسه خودم و شوهرم میگرفتیم و میخوردیم بچه هام فقط نگاه میکردن 

دکتر گفته بود فقط نون و ماست یا کته ماست بهشون بده 

مام رفتیم مشهد من دخترم ۴ ماهش بود کولیک داشت وشب بیداری بعد شوهرمو بابامم رفتن باهم یه اتاق منو مام ...

وای چ سخت🥺

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 
مام رفتیم مشهد من دخترم ۴ ماهش بود کولیک داشت وشب بیداری بعد شوهرمو بابامم رفتن باهم یه اتاق منو مام ...

چقد خوش شانس بودی😁


خداوندا بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترانده....امام سجاد(ع)

اصلا مشهد برای همه ادما یه حس خوبیه اما نمیدونم چرا واسه ما شمالیا چند برابره مخصوصا خیابون طبرسی . قرار بود قبل بارداریم یه سفر توپ برم که اخرین سفر دونفریمون باشه بین دبی و ترکیه من مشهد رو انتخاب کردم که اصلا تو لیست نبود جوری بهم خوش گذشت که انگار یه خواب شیرین بود با اینکه سالی دو سه بار میرفتیم اما اون سفر چیز دیگه بود

هر وقت فقر درونی شدیدتر باشه نمایش بیرونی بیشتره،  رنج نباید تورا غمگین کند این همان جایی هست که اغلب مردم اشتباه میکنند. رنج قرار است تو را هوشیارتر کندکه زندگیت نیاز به تغیر دارد چون انسان زمانی هوشیار میشود که زخمی میشود رنج نباید بیچارگی رو بیشتر کند رنجت را تحمل نکن رنجت را درک کن این فرصتی است برای بیداری وقتی اگاه شوی بیچارگیت تمام میشودسخت هست هم زیستی دائم با کسانی که دغدغهایت را نمیفهمند اما عزیزان تو هستند
ههمون تومسافرتای شمال یه خاطره یرین داریم

من از خاطرات شمال فقط گرونی یادمه و اینکه چقدر دنبال یه خونه و یا ویلای خوب بودیم ولی همش گرون بود هوای شرجیش اه اصلا دوست ندارم دیگه برم ولی شوهرم و بابام دوست دارن 

ولی میتونم مشهد و چهار محال بختیاری رو پیشنهاد بدم چهارمحال بختیاری که اصلا انقدر ارزون وبود و انقدر مردم خوب بودن که نگوووو

من از خاطرات شمال فقط گرونی یادمه و اینکه چقدر دنبال یه خونه و یا ویلای خوب بودیم ولی همش گرون بود ه ...


من باهمه اون چیزاش عاشقشم ولی آره مشهدم عالیهد چهار محال نرفتم

🌌
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687