2733
2734
امروز روز سوم بود که می بردمش مهد از صبح که بیدار شد گفت نمی رم که نمیرم . با کلک بردمش تو مهد نیم ساعت بهم چسبید و گریه کرد بعد یکی از مربیاش کلی اسباب بازی اورد تا بازی کنه منم بدون اینکه بهش بگم اومدم بیرون. بدبختیم که یکی دوتا نیست من کارم طوریه که از ۱۱صبح شروع میشه تا ۵ عصر اینهمه نمی مونه تو مهد. الان دوروزه از ساعت ۲ می گه زنگ بزنید مامانم بیاد. تو روخدا کسی تجربه ای داره بهم بگید اصلا حالم خوب نیست. دارم به پرستارفکر میکنم
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2742
روزهای اول نباید طولانی بذاریش بری. بهتره دو ساعت باشه فقط. این دو ساعت رو میتونی توی دفتر مدیر بشینی تا مطمئن بشه که شما همون جا هستی. بعد از چند روز ساعات بیشتری بذارش. من حدود یک هفته این کارو کردم. خودش کم کم دوست پیدا کرد و به مهد علاقمند شد. البته بعد از یک هفته هم وقتی میخواستم بیام گریه میکرد. که خوب چاره ای نیست، باید عادت کنه. بهش بگو وقتی خوب بازی کرد میری دنبالش میاریش. بچه ها فکر میکنند مادر که میره ، دیگه برنمی گرده. خلاصه که یک ماهی درگیری تا عادت کنه. الان دخترم با علاقه ا زخواب بیدار میشه و مهدش رو خیلی دوست داره
2740
عزیزم خیلی ساعت کاریت خوبه تازه اینجوری آقازاده هم حسابی می خوابه در ضمن آفرین به شما که 3 سال موندی خونه...
خدایا من همه اتفاقات خوب زندگیم رو مدیون تو هستم و اتفاقات بد رو ناشی از جهالت خودم می دونم..... خدایا همسرم رو فقط به خودت میسپارم و ازت می خوام ارامش من رو زیاد کنی.
عروس بانو قبل از دنیا اومدن پسرم یه روزنامه نگار موفق بودم . پیشنهاد کار از روزنامه شرق روهم داشتم اما با دنیا اومدنش همه چیز رو کنار گذاشتم .الان واقعا موقیعت شغلی خوبی برام پیش اومده . با همه اینها اصلا دلم نمیخواد اذیت بشه . خودم بیشتر از اون استرس جدایی دارم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز