من امروز یه فیلم خیلى زیبا دیدم به نام فرشته سفید در مورد احساسات یه عده آدم مسن تو خونه سالمندان خیلى تحت تاثیر قرار گرفتم خیلى اشک ریختم...
فکر میکنم ما آدمها چه شوقی داریم برای صاحب بچه شدن اون رو در آغوش کشیدن...
زمانى مامان بابا هاى ما هم با همین عشق ما رو به دنیا آوردن با تمام وجود برا ما مایه گذشتن همین طور مامان بابا هاى اونا برا اونا... اون وقت فکر کنید اونا پیر میشن نا توان میشن گوشه خونه مییوفتند ما قدرشون رو نمیدونیم باهاشون بد رفتارى مى کنیم و حوصله نمى کنیم پاى حرف هاشون بشینیم بعضى هامون هم اونا رو میبریم خونه سالمندان رها مى کنیم به امید خدا... سال تا سال هم سر نمیزنیم...
فکرشو کنید بچه هایى که انقدر برا به دنیا اومدنشون شوق دارید دست آخر این معامله رو با شما بکنند غمگین نمى شین؟
...
چى میشه اگه باهاشون مهربون تر باشیم با حوصله تر باشیم بیشتر براشون وقت بذاریم اونا هم مثل نوزاد ها نا توان هستن و به عشق ما نیاز دارن...