ساعت 4 مراسم 3وم یکی از اقوام ما هستش....
اونوقت پدر همسر بهش زنگ زده که بره دنبال اون و خانومش....
خوب مامان بابای منم دارن میرن همون مراسم.....
من زورم اومد با خانواده شو برم به اون مراسم....
خوب باید با مامانم برم
مراسم فامیل ما هستش دیگه....
منم اصلا به شوشو گفتم نمیرم...خیلی هم بد شد هاااااااااااا
اما نمیخوام برم....