اسمه دکتره من توحیده املی بود ... من عاشقشم.....همه فک و فاکیلم رو فرستادم پیشش ...خواهر شوهرم بچه هایه بعدیش مشکل داشتن به غیر از اولی ... رفت پیشش گفت می تونم باردار بشم... گفت توکل به خدا دلش رو برد ... الان دختره 3 روزه اش سالم و با نشاته ما شا ا... همه خانواده همسریم هم عاقش شدن... همه بهم می گفتن از تهران نرو مال ولی من رفتم .....
خدای خوب و مهربونم عاجزانه ازت درخواست می کنم که "هیچ مادری رو با فرزندش امتحان نکن.........
این کوچولوهایه که بیمارن رو هر چه زودتر شفا بده .........................
دختره سیترا ..........ابولفضل کوچولو.....همه اونایی که ما نمی شناسیم............