من تهران زندگی می کنم این چند شب همش استرس زلزله رو دارم همش فکر می کنم یه زلزله بزرگ تو راهه
دیشب شوهرم اومد سمتم ازم خواست رابطه داشته باشیم اونم بعد 10 روز منم مشکلی نداشتم کلی هم ازش استقبال کردم.
وسط رابطه عاشقانمون یه لحظه احساس کردم چارچوب در داره میلرزه حتا خودشم حس کرد اما گفت شاید طبقه بالایی داره میدوه یا راه میره ولی من استرس گرفتم لباسامو پوشیدم بهش گفتم اجازه بده سایتا رو نگاه کنم اگه زلزله نبود ادامه بدیم.
اونم گفت حساس نشو و لی من نمیتونم اخه واقعا ترس دارم که یه وقت زلزله نیاد ما لخت باشیم یا چی
یه ده دقیقه ای سایتا و کانالا رو چک کردم ببینم اومده یانه که خبری هم نبود حتا تو سایت زلزله نگاری
بعد دیدم آقا عصبانی پاشده لباساشو پوشیده میگه منصرف شدم نمیخاوم اصن
هیچ حرفی هم نمیزنه هرچی گفنتم چیزی نشده ادامه میدیم و ناراحت نشو از دستم هیچی جواب نداد
میگم شاید از اولم نمیخواسته تو رودربایسی من گفته میخام من اخه اصلا کار بدی کردم مگه؟
منم کلی نشستم گریه کردم اونم رفت تو حال خوابید. اصلا از اولشم خیلی انگار طالب نبود.