سلام دوستان عزیز، من با جاریم مشکل خاصی نداشتم یعنی اون گاهی وقتها یه حرفی زد که به من بر بخوره اما من کاری بهش نداشتم و حتی خیلی هم به خودش و شوهرش احترام میذاشتم، به مناسبتها مختلف با کلی احترام من جدا به جاریم و شوهرم هم جدا یه برادرش زنگ میزد و دعوتشون میکردیم اما تو مدت این 7 سال ما دو بار منزل اینا دعوت شدیم اونم فقط به شوهرم زنگ میزدن نه به من، اینم بگم که ما تو یه ساختمان زندگی میکنیم و شیفت شوهرم رو میدونن که چه موقع شب کار یا عصر کاره تا اینکه ماه رمضون امسال گذاشتن دقیقا روزی که شوهرم عصر کار بود و ساعت 2.30 بعد از ظهر از منزل خارج شد زنگ زدن به موبایلش و گفتن برای افطار بیاین خونه، ما تو منزل تلفن داریم و یه طبقه هم با هم فاصله داریم نیومدن بعد از اینکه به شوهرم زنگ زدن وگفت من رفتم سر کار به من بگن و منو دعوت کنن شوهرم هم فکر کرده به من زنگ میزنن یا میان میگن و به من زنگ نزد ، من فهمیدم که افطار مهمون دارن اما فکر کردم که خانواده جاریم پایینن، در حالی که مادر شوهرمو اینا پایین بودن و به من هم هیچ کسی نگفت با بچم برم، فرداش جاریم گفت چرا نیومدین گفتم کسی به من چیزی نگفت و دعوت نکرد که بیام، بعدش هم به شوهرم گفتم که شوهرم طرف اونا رو گرفت و حتی منو سر شون کتک زد جلوی بچه سه سالم تو ماه رمضان، خلاصه اینکه از اون روز برادر شوهر و ججاریم و که میبینم بهشون محل نمیذارم اما یکبار نیومدن عذر خواهی کنن و من خودم از اینکه بهشون محل نمیذارم اعصابم خورد میشه و عذاب وجدان میگیرم تو رو خدا راهنمایی کنید که چیکار کنم؟