اندر احوالات دوستان ملی گرا و مخالف دین اعراب
روی سخن من با کسانی است که معتقدند ما ایرانیان با فرهنگ هستیم و اعراب بی فرهنگ ! و چقدر چندش آوراست که ما با آن فرهنگ کهن آریایی پیرو دین عده ای بادیه نشین کثیف و ملخ خور باشیم. حال سوال من از این دوستان دانشمندم این هستش که با چه سندیتی با این اطمینان خاطر دم از بی فرهنگی اعراب می زنند.اصلاً این دوستان معنای لغوی فرهنگ را می دانند که اگر می دانستند چنین نمی پنداشتن که قوم یا ملتی روی کره ی خاکی وجود دارد که بی فرهنگ باشد. و از سویی دیگر من نمی دانم اگر بجای اعراب یونانیها به ما حمله کرده بودند و به زور سر نیزه(به قول همین دوستان در توجیه مسلمان شدن ایرانیها) مسیحیت را به خورد ملت داده بودند مشکلی نبود؟ فی الواقع روی سخن من با این دوستان ملی گراست که مدام از اعراب می نالند و گویا فراموش کرده اند که چه بسیار اقوام دیگر که در طول سالیان دراز به ایران دست درازی کردند و تکه ای از خاک ما را ربودند و انگار که ما آنها را به ورطه ی فراموشی سپرده و تمام انتقام تیره بختی و عقب افتادگیمان را به گردن اعراب می اندازیم. و در حمایت از افکارمان دین آنها را نیز محکوم کرده و کلاً عقب ماندگی خود را بخاطر اسلام و حضورملاهای مبلغ دین می دانیم. مشکل وقتی بزرگتر می شود که پای دستورات دین اعراب به میان کشیده می شود ؛ حمایت از خونریزی ، بجا آوردن آداب سخت دینی مثل انواع نمازها و روزه و خمس و زکات ، مسایل مربوط به نکاح و طلاق و ... . و باز هم تنها کاری که از دست این دوستان بر می آید بد و بیراه گفتن به اعراب و دین و دستورات دینشان است .کلاً کار دیگری از ما بر نمی آید. روشنگری ما هم درحد این است که به هموطنان ایرانی خود تذکر دهیم که پیروی از دین اعراب و دستوراتش را رها کنند . حال هم که ماه رمضان رسیده وآنهایی که در این گرمای تابستان روزه می گیرند شده اند عده ای متهم نادان که می خواهند با حمایت از دستورات دین اعراب به بدن خودشان آسیب برسانند و دین آنها را ترویج کنند. کلاً روزه داران شده اند عده ای عقب مانده ی فکری که در 1400 سال پیش گیر کرده اند و واقعاً نیازمند روشنگری عده ای روشنفکر دین زده !
دوست دارم بدانم اینکه خدا را با زبان پارسی یا عربی یا انگلیسی یا ... ستایش کنید چقدر در اصل قضیه تفاوت ایجاد می کند؟ لابد می خواهید بگویی ایرانی باید با زبان خودش خدا را ستایش کند نه با زبان عربی ... حال سوالم را تکرار می کنم اگر با زبان عربی خدا را ستایش کنید زبان مادریتان را فراموش می کنید یا فراموش می کنید ایرانی هستید؟ اصلاً اگر واقعاً معتقدید که باید با زبان پارسی خدا را ستایش کنید ، بسم الله : به زبان پارسی ستایش کنید ...اینقدر همهمه برای چیست؟ اینهمه توهین و تحقیر به دیگران اعمال نمودن چیست؟ همانطور که به به زبان فارسی ستایش خدا کردن شما به کسانی که به عربی یا انگلیسی خدا را ستایش می کنند مربوط نیست ، به شما هم زبان ستایش دیگران مربوط نیست ...
دوست دارم بدانم اینهمه مسخره کردن روزه داران از کجا نشات گرفته ؟ خجالت آور نیست ایرانیان اصیل و با فرهنگ کهن آریایی اعتقادات دیگران را به سخره بگیرند؟ واقعاً از آنها بعید است !
می گویند چرا برای درک حال فقرا باید گرسنگی کشید؟ چه کسی گفته است که روزه گرفتن صرفاً بخاطر درک حال فقراست؟ یعنی فقرا آب ندارند که در گرمای تابستان بنوشند که یک روزه دار بخواهد حالش را درک کند؟یعنی فقیر همیشه گرسنه است؟ این گرسنگی ناشی از روزه داری کجا و گرسنگی فقیر کجا؟ من که تابحال نشنیده ام مرگ فقرا صرفاً بخاطر کمبود غذا باشد ... فقرا به دلایل مختلفی زجر می کشند که تنها یک عقل سلیم می تواند درک کند. چرا فکر می کنید با سیر کردن شکم یک فقیر به او کمک می شود ولی با روزه گرفتن نمی شود؟ ...نه ، پرکردن شکم گرسنه همان حکایت ماهی دادن بجای آموختن ماهیگیری است ... کسی که با اخلاص و با عقیده ی قلبی روزه را بخاطر نگه داشتن اعضای بدنش از انجام اعمال مختلف می گیرد همان کسی است که با دیدن یک طفل معصوم به کودک خودش نگاه می کند و فکر می کند.... وهمین که به فکر فرو می رود خوب است.و البته که روزه گرفتن این انسان جای تقدیر دارد چرا که او روزه می گیرد که اراده ی خود را بسنجد و با پرهیز از برخی چیزها ، به نبود آنها فکر کند و بداند فقدان نعمتهای خدا چه عواقبی می تواند داشته باشد و بیندیشد که فقدان نعمتهای خدا فقط برای او نیست و چه بسیار انسانهایی که با این فقدان دست و پنجه نرم می کنند و دم برنمی آورند و حال که نوبت او رسیده ، آنهم به طور موقتی ، عکس العمل او چیست؟غرزدن و بد و بیراه گفتن به اعراب و اسلام یا اندیشیدن به نداشتن توانایی جسمی ناشی از کمبود سوخت سلولهای بدن و ... ؟
من نه مروج اسلامم و نه دل خوشی از برخی دستوراتش که صرفاً برای فرهنگ عربی و نه فرهنگ ایرانی است دارم . و مثل همیشه تاکید می کنم که سنت بر دین غالب است و بدانید و آگاه باشید که هرگز نه اسلام و نه مسیحیت و نه بوداییسم و غیره نمی توانند سنت ایرانیان را عوض کنند و بخاطر همین است که ایرانیها با زیرکی و فراست همیشگی یک ایرانی آریایی حتی دستورات اسلام دینی که دین نیاکانشان نبوده را به نفع فرهنگ ایرانی برگردانده اند و خواهش من از همه ی هموطنانم این است که این عینک بدبینی و تنگ نظری نسبت به اقوام دیگر از جمله اعراب را از چشم بردارند و بدانند که تعصب چه برای دفاع از اسلام و چه برای مخالفت با اسلام تاکنون دردی را از دل مردم عزیزمان برنداشته و تنها باعث شده چندگانگی و اختلاف نظر بر سر موضوع ساده ای مثل دین ایجاد شود و تنها تفرقه و دوری را بین مردم ترویج کرده است. بیایید به نظرات و اعتقادات یکدیگر احترام بگذاریم تا بلکه بزرگترین مشکل کشور عزیزمان که فقدان اتحاد مردمی است را حل کنیم .
آغاز هر کار مهمترین قسمت آن است . افلاطون