برداشته خانواده خودشو و خانواده شوهرشو باهم دعوت کرده منم از خانواده شوهرش متنفرم.
همش دنبال حرف و حدیثن.دو به هم زنی میکنن.
حالم ازشون بهم میخوره.
یه موقع ها منو میبینن تو خیابون روشونو میکنن اونور یا الکی میخندن از بغلم رد میشن.
نمیدونم پیکار کنم.حالا از شوهرشم خوشم نمیاد ولی اونو به خاطر خاهرم تحمل میکنم.
دلم نمیخاد برم
ولی از اون طرف دوست ندارم شوهرم چیزی بفهمه بعدشم تولد بچه خودم ماه دیگست