منم بگم دیگه
عمه مامانم جلو ۲۰ نفر از مهمونای عید تو خونه ی مامانبزرگم
به جای اینکه بگه فاطمه (دخترش)رفته سرویس بهداشتی گفت رفته نوار بهداشتی
یعنی بزرگ و کوچیک فامیل اینجوری شده بودن😮😅
بعدش که همه خندیدن البته عمدی نه نتوستن جلو خودشونو بگیرن برگشت گفت واسه چی میخندین رفته نوار بهداشتی دیگه
خالم داشت چایی میریخت همونجا گیر کرده بود
منم که از آشپز خونه بیرون نیمودم کلا
داییم و پسرخالم و شوهرش اینطوری بودن دقیقا😅
بعدش لطف کرد برای بار سوم گفت عهههه من نوار بهداشتی گفتم ؟
و سکوت همه جارو فرا گرفت
عمه جان مجبوری هی تکرار کنی آخه