2737
2739
دوست جونا ...من 4 ساله ازدواج کردم...واسطه ازدواجمون دختر عمه شوشو بود که با من همکلاسی بود....شوشو دو تا دختر عمه داره........یکی از اینا که خواهر واسطه بشه با من بچه دار شد.......باور کنید هر روز بهم زنگ میزنه وسوالای مختلفی در مورد بچه داری ورنگ مو وکدوم ارایشگاه میری و.... می پرسه ازم......لباسشو از کجا خریدی؟؟؟؟لباس خودتو از کجا خریدی؟؟؟؟؟؟چه جوری بهش غذا میدی؟؟؟؟چه جوری میخوای تربیتش کنی .......و...بعد وارد جمع فامیلشون که میشیم همه اموزشهای منو از قول خودش به بقیه پیشنهاد میکنه.....مثلا میگه به نظرم بچه باید اینجوری تربیت بشه.یا به بچه دارا میگه برید فلان لباس رو بخرید براش....فلان کار رو کنید برای بچه تون.....یا لباسهای بچه اش دقیقا لباسهای بچه منه...حالا من بهش ادرس دادما ولی بقیه فکرمیکنن اون به من ادرس داده...یعنی اینجوری جا میندازه برای بقیه.......بعضی وقتا یه جوری باهام برخورد میکنه خودمم باورم میشه .شاید بهم بخندین اما من ناراحتم...به نظرتون مسخره است؟؟؟؟؟؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742
نه اصلا هم مسخره نیست . من هم از این کار خوشم نمیاد مثلا من حتی از دست خواهرم هم ناراحت میشم اگه این کار رو بکنه . مثلا من دسرای خوبی درست می کنم هر بار میام خونه ما یه مدل جید درست می کنم اونم دستورش رو می گیره و درست می کنه هر کی ازش می پرسه جلوی من هم نیگه از لیلا بپرسین میگه خودم بهتون میگم و کلی ه م ازش تعریف و تمجید میشه
سایان جونچه جوری؟؟؟؟؟

وقتی میره عین لباس بچه ام میکنه تن بچه اش...وقتی زنگ میزنه ازم مشورت میخواد وبعد همونا رو به بقیه میگه چه جوری مرموز باشم؟؟؟بدبختی اینه که بلد نیستم مرموز باشم.......یکی دو بار تو جمع گفتم ای وای عاطفه جون اینا رو که من بهت گفته بودم اما احساس کردم کلاسم خیلی اومد پایین......

لی لی جون اینقد زنگ میزنه وسوال پیچت میکنه که نمیتونی ادرس ندی بهش
2738
اینقد هم تو فامیلشون طرفدار داره که نگوووووووووووو به هر حال من یه غریبه هستم که وارد خونوادشون شدم اما اون از خودشونه حرف اونو قبول دارن....

مامان امیر عباس جون چی کار کنم....صد بار گفتم دیگه بهش هیچی نمیگم اما مگه میشه؟؟؟؟؟
زیبا جون بخدا باورت میشه یه 4 ماهی هیچ کاری به هم نداشتیم ابدا.....زنگ میزد فقط می پرسید لباس پسرتو رو از کجا خریدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میگفتم همه سیسمونی فروشیها دارن...میگفت نه تو رو خدا هر جا گشتم نبوده......اینقد اسم مغازه ها رو میگه تا من بگم اره این......یعنی فقط وفقط برای ادرس زنگ میزد اگر هم جواب درستی نمیدادم عمه شوشو (مامان دختره )زنگ میزنه....
وقتی تن بچه ام میبینه....میگه اینو از کجا خریدی وچند واینا؟؟؟؟؟نمی تونم که همه لباساشو بگم مامان جونش خریده که.......بدبختی این که خواهر شوشو هام بهش میگن اگه نتونه از من حرف بکشه......بعد اون اینقدر از اون نوع لباس تن بچه اش میکنه که دیگه من نمی تونم تنش کنم میگم تکراری شده ...از پشت سر بچه هامون رو با هم اشتباه میگیرن.....اینجوریه که همه فکر میکنن اون مغازه رو کشف کرده اصلا.....باور کنید بچه دارهای فامیلشون ازش میپرشن که از کجا میخری لباس واسه پسرت......
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687