سلام نصفه شبی زده به سرم دنبال یه کم هیجان و ترسم هر کی پایست حرفی واسه گفتن از جن و روح داره بیاد تعریف کنه هر اطلاغی دارین یا اگه دیدین .من خاله مامانم 80 سالست تنها زندگی میکنه تو یه خانه فوق قدیمی و بزرگ به خدا از بچگی شبی که انجا می خواستیم بخوابیم غم عالم تو دلم بود و تا صبح خوابم نمیبرد احساس میکردم جو خانه سنگینه خانه اش پر انباری بود
خدا جونم ممنونتم به خاطره فرشته های مهربونی که بهم دادی و زندگی قشنگم .عاشقتم خدا جون