سلام به همه واییییی دارم می میرم از جریان چت .... همسرم نزدیک 1 سال می گذره و ما زندگی خوبی داشتیم و من فکر کردم همه چی درست سده ولی 4 روز پیش همسرم رفت بیرون و فیس بوکش باز بود الان یادم میاد می خوام بمیرم
دیدم با یک دختری دوست شده و اصرار که امدم ایران ببینمت جالب اینکه دختره گفت تو زن داری .... و همسرم گفته خوب مگه چیه من کارمو بلدم و تنوع خوبببب .
من حامله ام اونم 2 قلو و هر دو دختر فکر کنید من چه حالی شدم و بهش نشان دادم و گفتم مگه قول نداده بودی ... تازه حق به جانب شد و کلی دعوا و گفت طلاق منم اول گفتم باشه ولیییی تا صبح گریه کردم و فکر کردم اخه با 2 تا بچه چکار کنم کاشکی گول حرفها و قولاشو نمی خوردم مجبور شدم خودمو کوچک کنم و با منطق حرف بزنم و اخرش به من میگه من همینم می تونی زندگی کن نه که برو و تازهمیگه من به تو خیانت نکردم هر وقت مچمو گرفتی بیرون انوقت بکو و کلی دروغ که اون خواهر دوستم و ما با هم شوخی داریم ...
بهش گفتم من مخالف چت نیستم الان عصر ارتباطات ... ولی چرا با هر کی حرف می زنی مثل مردهای ح ش ر ی حرف میزنی خجالت نکشیدی به غریبه میگی من بلدم خانومم بپیچونم .
بچه ها نگی تنوع که من الان هم که باردارم با همسرم رابطه داریم و قبلش هم همه کار کردم محبت س ک س احترلم ..... ولی الان اینطوری جوابمو داد بهش گفتم چی کم داری میگه من از تو از س ک س ... راضیم هیچی
تا امروز صبح اینقدر داغونم که ازش خواستم منو تنها بزاره و بره چند روز خانه دوستاش اخه حالم بد می شد می دی دمش و یاد حرفهایی که نوشته بود . تازه اون دختره بهش گفته تو که خا نومت ناز چی کم داری همسرم گفته اون جای خود تنوع خوببب ... بگم تا امروز اینطوری چت کرده ولی تا به حا به بیرون باز نشده حالا نمی دانم دخترا پا ندادن یا...
من برای زایمان دارم میام ایران میترسم که تو ایران قراری داشته باشهه وایی نمی دانم چکار کنم حلم خیلی بد نمی دانم با هاش چه بر خوردی کنمشم اگه حامله نبودم ایندفعه دیگه نمی بخشید.
تاپیک قبلی من همان خیانت مجازی اونجا از اول مشکلاتم هست