نمی دونم شاید این مشکل خیلی ها باشه
قبلا خیلی با حوصله و صبور بود
الان همش تو خودشه ، عصبی شده ، حوصله پسرمو نداره
نمی دونم چرا همش تو کارش گره می افته ، در حق هرکی خوبی می کنه جوابشو با بدی میده
سعی می کنم بهش گیر ندم و کاری به کارش نداشته باشم ولی وقتی ناراحتیشو می بینم و کاری از دستم بر نمیاد غصه می خورم
چقدر دلداریش بدم
انگار همه کاراش به بن بست میرسه
به تواناییش ایمان دارم ولی همه درها به روش بسته میشه