نیلو ببخشید داشتم تو کلوپ باردارا حرف میزدم..ندیدم سوالتو قصه رندگی دختری به نام اسکارلته ...به عشقش نمیرسه و یعد بخاطر لج با کسی ازدواج میکنه که ازش متنفره بعد همشم چشمش دنبال عشق اولشه...وسطای کتاب جنگ اتفاق میافته و اسکارلت با اینکه خیلی سوسولو ناز پروردست مجبوره تو جنگ به مجروحا کمک کنه کلا خیلی زججججر میکشه بچشم کشته میشه و کلا زندگیش دردناکه..دو جلده از مارگارت میچل..اخرش غم انگیز تموم میشه... اما یه اقایی اومده جلد سوم و چهارم رو نوشته به نام خود اسکارلت .. اسم اقا فک کنم پیتر باشه.. تو اون اخر اسکارلت با عشق اولش ازدواج میکنه و شاد تموم میشه..
اوین کوچولوی من روز نیمه شعبان 93/3/23 بدنیا اومد...