با سلام
چرا تایپیک داستان زن دوم شدن تعطیل شد
چه وضعشه اینهمه آدم وقت میذاره میخونه وسطش تعطیل میشه
نمیفهم اونایی که نیان ای دروغه آی اله
خب دوس ندارید بخونید کسی مجبورتون نکرده بخونید و باور کنید
فک کنید رمان،داستان
بدم میاد یه عده هی میخوان بگن ما زرنگیم مچ میگیریم همیشه هر جا یه عده موافقن یه عده مخالف کی یاد میگیریم بهمدیگه احترام بذاریم خدا میدونه
موافقم
👍👍👍👍👍👍
مدالشون میدن
منم الان اومدم ادامشو بخونم ترکید...أه
والااا بخدا حس میکنم گاخی چیزی بهشون میدن انقدر تلاش میکنن برا اثبات دروغ...
منم از دوستان شنیدم مریم تومور داشتع بعد سه ماه فوت کرده. مهرگان و علی هن رفتن تهران بچه دارم شدن.
من تا اخر خوندم بگو تا کجا خوندی بقیه اش رو بگم
خیلی کارشون زشته
بدجور موافقم. لطفا مدیریت رسیدگی کنن. قرار نیست بخاطر یه مشت آدم مزخرف هر تایپیکی تعطیل بشه . آدم اعصابش خورد میشه. من دیدوز داشتم تایپیک فرشید و میخوندم وه یهو زرت تعطیل شد. اصلا خیلی کار بدی هست. لطفا این قضیه یه دفعه حل بشه
❤لطفا
من که تا اونجا خوندم قرار بود یه جشن کوچیک عقد بگیرن
دِ بیا😐
دختر استقلال طلب بوده دانشگاه میزنه ی شهر دور اونجاهم تو ی شرکت کار میکنه اول با صاحب شرکت بد بوده بعد ب مرور عاشق هم میشن و دوست میشن بعد خواستگاری و...بعد ی روز باهم رفتن خونه قدیمی بابای پسره فک کنم اونجا دختره تو خونه نمیره پسره عصبانی میشه ک چرا ب من اعتماد نداری و...کارو یه سره میکنه😑
بعد داماد پسره میاد ب دختر میگه اره یارو زن داره ولی جدا زندگی میکنن بعد دختره با کلی مصیبت و...قبول میکنه ازدواج کنه چون دخ...ر نبوده دگ میره خونه ای زندگی میکنه ک طبقه بالاش اون یکی زنه بوده ک چون رحم نداشته از اول و نگفته کلا جدا زندگی میکردن و برا حرف مردم طلاق نمیگرفتن.یه مدت میگذره بمرور بهتر میشه رابطشون تا اینکه زنه حامله میشه و اون هووئه هم تومور داشته میمیره بعد خوب میشن باهمو میان تهران زندگی میکنن
ینی mp4کردم براتااا
