2733
2734
بچه ها من خیلی ادم منطقی و صبوری هستم ولی دیگه شوهرم داره سواستفاده میکنه خسته شدم هر چی میخوام سر به سرش نزارم نمیشه وقتی از یه جای دیگه ناراحته یا الان که وضع بازار به هم ریخته اصلا مراعات نمیکنه و منو ناراحت میکنه دیگه خسته شدم امروز هم الکی الکی اعصابمو به هم ریخت و رفت سر کار .قضیه از این قراره
سال نو مبارک ،
من پیش خانوادم زندگی نمیکنم وقتی ازدواج کردم قرار نبود ت این شهر زندگی کنم ولی به خاطر کار شوهرم مجبور شدم بمونم و تک دختر خانواده و خیلی وابسته بودم شوهرم هم پسر بزرگ خونوادشه و پدر نداره و سه تا بچه بعد از اون هستن که همه جوره به این وابستن از لحاظ مالی و غیرهو یه مادر خیلی خیلی بیخیال داره که اصلا تو این 8 سال کوچکترین کمکی به ما چه مال و حتی معنوی نکرده طوری که من همیشه شرمنده خانوادم شدم.از دوران عقد و بدبختی هاش و بیکاری شوهرم و...گذشتیم سر عروسی خیلی کوتاه اومدم مزخرفترین جشن عروسی فامیل مال من بود در صورتیکه همه فکر میکردن چه ازدواجی میکنم چون همه یه جورایی دوست داشتن عروس فامیل خودمون بشم حتی سر اجاره خونه رفتم و یه جای معمولی خونه اجاره کردم در صورتیکه خونه خودمون تهران تقریبا بالای شهر بود خلاصه همیشه خیلی خیلی ملاحظه میکنم حتی اینجا یه سوپری داره که مواد رو ارزونتر از جاهای دیگه میده همیشه خرید کلی رو از اونجا میکنم در صورتیکه خیلی شلوعه و کلا خرید کردن ازش دردسر های زیادی داره...
سال نو مبارک ،
خیلی تو نخ هم نرید
جوابشم اصلا نده ولی لجشم در نیار
یکی از بچه های سایت به من گفت سوره ی انشراح بخونم خیلی خوب بود برام
کسى که از چیزى میترسد، از آن فرار مى کند و کسی که از خدا مى ترسد به سویش مى رود.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
از لباس و پوشاک و خرید های اینطوری هم از طرف خونوادم خیلی ساپورت میشم چون مامانم زیاد خارج میره و برای من و پسر و شوهرم خیلی لباس میاره تا جاییکه خیلی کم خرید میکنم بعد از ازدواجمون شوهرم یه خونه کوچیک داشت اونو فروخت و گذاشت تو بانک من دیدم تهران خونه گرون شد اومدم اینجا و خیلی اصرار کردم که یه خونه بگیریم در صورتیکه میخواست بزاره بانک و سود بگیره خلاصه خونه رو خریدیم و شوهرم خیلی سود کرد توش قرار بود برم تو اوم خونه بشینم که بابام یه خونه برام خرید تو این شهر و مادرم گفت برو تو خونه خودت بشین قسطاشو بدین بزار شوهرت با پول اون خونه کار کنه چون خیلی فعاله و از دستش بر میاد الان 5 ساله تو این خونم که بابام گرفته.
سال نو مبارک ،
2740
بچه ها خیلی زور داره اخه بقیه رو بگم تو این همه سال اگه مسافرتی هم رفتم همش خونه فامیلام بوده تنها هزینهای که واسه این اقا داشتم یه فوق لیسانس بوده که رفتم دانشگاه ازاد و البته الان ترم7 چون بچه دار شدم و از اونجایی که واقعا کسی حمایتم نمیکنه نمیتونم بزرام پشت پایان نامم تموم بشه چون شوهرم واقعا غر میزنه در مورد بچه میخوام ببرم مهد میگه مریض میشه ننش هم نگه نمیداره خیلی از رفتاراش ارم اذیت میشم
سال نو مبارک ،
بو اما بزرگترین نقطه ضعف من اینه که خیلی دوست دارم کار کنم ولی چون رشتم مزخرفه تو این شهر باید پارتی داشته باشی از یه طرف نمیخواد برم سر کار از طرف دیگه همش میگه مگه تو درامد داری؟اینم بگم شوهرم الان وضع مالیش خیلی خوب شده خسیس نیست ولی دلش هم نمیاد خرج کنه همش میخواد ساختمون رو ساختمون بسازه
سال نو مبارک ،
همین دیگه دلم از این میسوزه تازگی ها هم شریکش یه زن گرفته که دختره شاغله ولی خدایش کوفت هم نداد به پسره از اون موقع این بد تر شده .اوم دختر خونه داره ولی رفتیه خونه دو برابر خونه خودش رهن کرده خیلی از جهیزیه رو هم گردن پسره انداخته یعنی 30میلیون داده به پسره واسه جهیزیه الان پسره باید بقیه رو خودش بخره همه چیزم داره درجه یک میخره که البته مبارکش باشه ولی متاسفانه احساس میکنم شوهرم از عقد اونا به بعد خیلی پر رو شده
سال نو مبارک ،
همش به بهونه های مختلف میگه من نباید ازدواج میکردم و....ازدواج کار احمقانهای وودر صورتیکه خداییش من همیشه حمایتش کردم قبل از من خرج خونوادش میکرد اونم چه خرجی مامانش از اون بریزو بپاش کن های بی مسئولیته من خودم تعجب از نحوهی زندگیش میکنم اگه باشه اورت خرج میکنه تا وسط ماه بعد که پولش ته کشید دیگه هی چی میاد سراغ شوهرم ولی باز دارم کوتاه میاو خیلی مسائل زیاده ولی الان حال نوشتن همه رو ندارم فقط اینقدر بدونید که خانوادش رو هم کلی ساپورت میکنه
سال نو مبارک ،
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687