حدود یک ماه پیش شوهرم داشت چت میکرد من که نشستم کنارش صفحه رو انداخت پایین بعد دعوامون شد و گفت که نمی شناختمش.خلاصه من آیدیش حفظ کردم نه تو ایمیلش نه تو شماره هاش نبود منم بی خیال شدم تا پریشب که صفحه ایمیلش باز بود و من دیدم دو تا ایمیل که خیلی هم خوب نبود به اون آدرس فرستاده باورتون نمیشه تمام بدنم می لرزید من خیلی به شوهرم گیر میدم ولی تو دلم بهش اعتماد داشتم .همه از چشم پاک بودنش تعریف میکنن ولی...
دیدم تا صبح طاقت نمی آرم بیدارش کردم و ازش توضیح خواستم اول گفت که حالا چی شده؟ولی وقتی دید حالم بده قرآن رو آورد دست گذاشت روش که دیگه با کسی که نمیشناسه چت نمی کنه ولی از اون روز حالم بده هزار جور فکر تو ذهنم میاد