نمیدونم ولی همش نگرانم خستم هر کاری میکنم از این حالت درام نمیشه انگار همش میترسم من که همش همه جا تنها بودم عین خیالم نبود الان از تنهایی میترسم همش میرم خونه مادرم که ارامتر باشم
منم
من که خیلی داغونم
من بچم دوماهش بود ک خودم سقطش کردم .تا یکسال افسرده بودم روانی بودم ینی
انگار دیگه نمیتونم راحت باشم همش استرس دارم انگار از بچه داری میترسم خیلی بچه داری سخته
عزيزم شما الان يك نعمتي داري كه هر كسي نصيب حالش نميشه شما زايمان كردي مادر شدي اشتباهي كه اكثر خانمها ميكنن بعد از زايمان انگيزه خودشون رو از دست ميدن شما الان بايد انقدبه خودت برسي انقدر شاداب باشي كه به هيچ عنوان انرژي منفي نياد سراغت شوهرتم گناه داره
منم الان ۳ماه گذشته ولی ترس دارم همش سردردم از تنهایی میترسم عصبی شدم از خودم بدم میاد وقتی بیدار شم از ترس نمیتونم بخوابم
افسردگی اصلا چیز خوبی نیس من که اینقدر افسردگیم رو به پیشرفته که یه ریزش مویی دارم یکساله خوب نمیشه دارم رسما کچل میشم
افسردگی بعد زایمانه دیگه اصلا حکمت خدا رو نمیفهمم به جای اینکه بعد زایمان قدرت و روحیه مادر بهتر باشه کلا به هم میریزه
اره اين احتمال هيت ولي الان با بچه دار شدن وارد مرحله جديد زندگيت شدي هروقت حالت بد بود يا حوصلت از بچه داري سر رفت ياد اين بيوفت كه چند تا ادم الان تو كيلينك هاي ناباروري هستن كه فقط بتونن بچه دار بشن پس قدر اين نعمت روبدون مخصوصا اگر دير حامله شدي
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
