نمیدونم چی بگم چند روزیه که دلم گرفته همش فکر می کردم نی نی دار بشم خیلی خوشحال میشم ولی نشدم فکر می کردم همسرم و مامانم خیلی شاد بشن ولی معمولی بودن مگه نی نی من چه فرقی با بقیه داره که هیچ از اومدنش خوشحال نشد !!!!
شوهرم یه دسته گل خرید و دو تا عکس یادگاری با هم انداختیم دیشب کلی خرید کرده بود شیر و گوشت و میوه و این چیزا !!!
نمی دونم توقع من زیاده یا همسرم خوشحال نشده !
نمی دونم توقع من زیاده یا همسرم خوشحال نشده !
آخر هفته هم کنکور دارم نه میتونم فکرم رو متمرکز کنم نه می تونم دوره کنم
ما واسه بارداری برنامه ریزی داشتیم 14 آذر سومین سالگرد ازدواجمون بود
سه ماه قبلش هم تمام آزمایش ها و چکاب های قبل از بارداری رو داده بودم
ولی شاید نی نی کوچولی من خیلی بی تعارف بود و با اولین ماه اومد تو ذلم که قدرش رو نمی دونم
سه ماه قبلش هم تمام آزمایش ها و چکاب های قبل از بارداری رو داده بودم
ولی شاید نی نی کوچولی من خیلی بی تعارف بود و با اولین ماه اومد تو ذلم که قدرش رو نمی دونم
هرچند اینجا هیچ کس نیست شرایط منو درک کنه ولی من واسه دل خودم می نویسم
بعدشم حذفش می کنم
دیشب به شوهرم گفتم پشیمونم که اقدام کردیم و حالا باردار شدم
گفت ناشکری نکن خوب بود چند سال دوا دکتر می کردی
تازه میگه کنجد میفهمه و ناراحت میشه
بعدشم حذفش می کنم
دیشب به شوهرم گفتم پشیمونم که اقدام کردیم و حالا باردار شدم
گفت ناشکری نکن خوب بود چند سال دوا دکتر می کردی
تازه میگه کنجد میفهمه و ناراحت میشه
مبارکت باشه خانومی خدا رو شکر کن که بی درد سر مامان شدی و فکر منفی نکن
عزیز دلم خدا رو شکر که بارداری و بهت تبریک میگم.
کاملا هم درکت میکنم چون منم شرایط تو رو داشتم ولی چند ماه که ویار وحشتناک داشتم همسرم به شدت قدر شناس شد.البته امیدوارم که بارداری خوب و راحتی داشته باشی .
کاملا هم درکت میکنم چون منم شرایط تو رو داشتم ولی چند ماه که ویار وحشتناک داشتم همسرم به شدت قدر شناس شد.البته امیدوارم که بارداری خوب و راحتی داشته باشی .
سلام وانیا جان
مبارک باشه، تبریک می گم.
ببین کلا خانم ها که حساس هستن، تو دوران بارداری هم هورمون های زنانه اشان 100 برابر می شود، بنابراین به قول شاپرک جون 100 برابر زن می شن و حساس. سعی کن هم خودت هم همسرت از شرایط جدیدت آگاهی بیشتری کسب کنی.این می تونه خیلی بهتون کمک کنه.
من هیچوقت یادم نمی ره تو دوران بارداریم می خواستم یه ماموریت 3 روزه برم ، بعد حالا شب قبل رفتن هی همینجوری گریه می کردم و به شوهرم می گفتم وای من برم تو چیکار می کنی! تنها می شی،اشک می ریختم مثل ابر بهار، هر چی شوهرم نوازشم می کرد، می گفت نه من سختم نیست، روزا سر کارم ، شب هم شام می رم خونه مادرم، بعدشم دیگه می یام غش می کنم، تلفنی با هم در ارتباطیم و....اما من همینجوری اشکم می اومد.باور کن فکر کنم ساعت 3 صبح خوابیدیم. الان یادم می افته خندم می گیره.
مبارک باشه، تبریک می گم.
ببین کلا خانم ها که حساس هستن، تو دوران بارداری هم هورمون های زنانه اشان 100 برابر می شود، بنابراین به قول شاپرک جون 100 برابر زن می شن و حساس. سعی کن هم خودت هم همسرت از شرایط جدیدت آگاهی بیشتری کسب کنی.این می تونه خیلی بهتون کمک کنه.
من هیچوقت یادم نمی ره تو دوران بارداریم می خواستم یه ماموریت 3 روزه برم ، بعد حالا شب قبل رفتن هی همینجوری گریه می کردم و به شوهرم می گفتم وای من برم تو چیکار می کنی! تنها می شی،اشک می ریختم مثل ابر بهار، هر چی شوهرم نوازشم می کرد، می گفت نه من سختم نیست، روزا سر کارم ، شب هم شام می رم خونه مادرم، بعدشم دیگه می یام غش می کنم، تلفنی با هم در ارتباطیم و....اما من همینجوری اشکم می اومد.باور کن فکر کنم ساعت 3 صبح خوابیدیم. الان یادم می افته خندم می گیره.
سلام عزیزم- مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خانمی
ایشالا به سلامتی خانم-
هیجان زندگی افراد متفاوته- هرکسی به مدل شاد میشه و به یه مقدار- تازه ابرازش هم متفاوته-
من نی نی ندارم- مث شما هم 3 ساله ازدواج کردیم-
ولی میدونم که بعد از بارداری گفته شده مادر و پدر آینده به خاطر مسئولیتهایی که خواهند داشت یه مقدار عکس العملهای منفی هم ممکنه نشون بدن- و این به خاطر نگرانیشون در مورد جنبه های مختلف بچه داریه-
نگران نباش- فک کنم هرچی بگذره و قلمبه قلمبه تر بشی بیشتر ذوق کنی تازه جنب و جوش های نی نی رو که بفهمی دیگه عاشقش میشی-
ایشالا به سلامتی خانم-
هیجان زندگی افراد متفاوته- هرکسی به مدل شاد میشه و به یه مقدار- تازه ابرازش هم متفاوته-
من نی نی ندارم- مث شما هم 3 ساله ازدواج کردیم-
ولی میدونم که بعد از بارداری گفته شده مادر و پدر آینده به خاطر مسئولیتهایی که خواهند داشت یه مقدار عکس العملهای منفی هم ممکنه نشون بدن- و این به خاطر نگرانیشون در مورد جنبه های مختلف بچه داریه-
نگران نباش- فک کنم هرچی بگذره و قلمبه قلمبه تر بشی بیشتر ذوق کنی تازه جنب و جوش های نی نی رو که بفهمی دیگه عاشقش میشی-
شوهرم همین دو سه روزه کلی تریپ بابا شدن برداشته نگران میشه زنگ میزنه و تو کارای خونه کمک میکنه
ولی من انتظار داشتم برخورد اولش خیلی بهتر باشه
ولی من انتظار داشتم برخورد اولش خیلی بهتر باشه
عزیزم منم مثل توبودم دقیقا همون ماه اول باردارشدم هم ودم هم شوهرم بیشتراسترس گرفتیم تاخوشحالی یعنی خوشحالی مال همون لحظات اول بود خانواده خودم وشوهرم هم فقط خواهرم خوشحالیش رونشون داد ولی هرماه که میگذره خوشحالی وذوقشون بیشتر میشه یکم صبرکن می بینی
می ترسم دوسش نداشته باشم مخصوصا اگه پسر باشه کسی مثل من بوده ؟؟؟
عزیزم بعد از تبریک فقط میتونم بهت بگم به جای این توقعات، خدا رو شکر کن و فکر نی نیت باش...
منم با مامان مهربون موافقم- کتاب و منابع معتبر و اگاهی از مراحلش-حساسیتهاش- تغییراتش(روحی و جسمی) کمکت میکنه- مث پریوده آدم هزار مدل ناراحته از همه کس و همه چیز ناراحت میشه بی دلیل- حالا بارداری دیگه این تغییرات بیشتره-
خواهشا اینجوری نگو من وشوهرمم هی دختردخترکردیم ونقشه کشیدیم سه شنبه فهمیدیم نی نی پسره الان خیلی عذاب وجدان دارم که ناشکری نباشه چون به هرحال دست خودادم نیست ناراحت میشه ولی دیگه کم کم داره برام عادی میشه انشا الله خدا یکی دوسال دیگه یه خواهرخوشگل برا پسملم بفرسته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
