2737
2739
کسایی که گذشت کردن و یا ندید گرفت خطاهای همسرشون را و نتیجه گرفتند (در موارد کوچک و بزرگ)تعریف کنید تا از تجربه تون استفاده کنیم(آیا راضی بودید که گذشت کردید یا خیر؟)
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست /در آن وجود که دل مرد مرده است روان
به نظر من به اخلاقهای همسرهم ربط داره بعضی ها وقتی گذشت میکنی به عبارتی متوجه نمیشن فکر میکنن نقص از خودت بوده اما در مورد من همسرم اگه من گذشت تو دعوا بکنم میفهمه اما چیزایی که در جریان زندگی اتفاق می افته ومن راحت باهاشون کنار اومدم مثل اینکه عروسی نگرفت یا یه سال تو بدترین موقعیت زندگی کردم یا الان دارم دوری خونوادم رو تحمل میکنم اما اون هر روزخونوادش رو میبینه اینارو درک نمیکنه یعنی شده وظیفه ام !!!
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
من یه تجربه دارم که اتفاقاً امرو تو خونه تکونی باهاش برخورد کردم و حالم خیلی بد شد چون یاد گذشته افتادم

ولی نتیجه داد،من به روی همسرم بصورت مستقیم نیاوردم ولی غیر مستقیم ناراحتیم رو ابراز کردم
احساس می کنم اونم پشیمون شده
ولی خب هر وقت من یادم می افته حالم بد میشه
ولی با شناختی که از همسرم داردم می دونم که اگه گذشت نمی کردم اونم کوتاه نمی اومد و حق رو به خودش می داد
ولی الان همین احساس پشیمونی اش خودش باعث شده رفتارش تو این زمینه بهتر بشه

سلام ,گذشت بستگی به فهم و شعور شوشو داره!!! من هر وقت گذشت میکنم؛بعداز مدتی به شو شو می گفتم که چه کاری کردم و میتونستم نکنم و ارزش کارم را بالا می برم؛و اونم می فهمه که وظیفم نبوده! تازه تشکرم میکنه ؛البته خودشم درجه گذشتش بالاست. ارزش کارتون بالا ببرید.
من شوهرم اکثر اوقات وقتی گذشت میکنم میفهمه و یا وقتی کوتاه میام

همیشه میگه من از زنم متانت و سکوت میخوام من دوست دارم زنم موهاش بلند باشه و اکثر اوقات دامن بپوشه

خیلی روحیه لطیفی داره و دیر عصبانی میشه و اگر بشه بد جور میشه
ههههههه

همیشه میگه زن نباید صداش از مرد بلندتر باشه تو خونه
ولی من درسته که دیگه با شوهرم در بدترین حالتها سعی میکنم خونسرد باشم ولی هنوز هم پسرم خیلی گاهی عصبانیم میکنه و ریخت و پاش میکنه با یه دختر دو ماهه سختمه و سر پسرم داد میکشم و یا دعواش میکنم
هر کس یه ظرفیتی داره دیگه

حالا من اوایل ازدواج زود از کوره در میرفتم و قاط میزدم طوری که شوشو حسابی تعجب کرده بود
مامان شوشو بر عکس باباش که قاط بوده و مامانش خیلی سعی میکرده مدارا کنه
حالا مادر پدر من بر عکس بوده و زن سالاری بود تو خونه ما پدرم خیلی مهربون و مامانم زود از کوره در میرفت
تازه بعد از هفت سال فهمیدم
که گذشت و نادیده گرفتن خطاهاش و مهربون بودن من در مورد شوهر من یکی که خیلی معجزه میکنه
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست /در آن وجود که دل مرد مرده است روان
این تجربه شخصیه منه و در مورد همسر خودم که
هر وقت بخشیدمش و کوتاه اومدم اون فکر نکرده که چه قدر من در حقش لطف کردم فکر کرده واقعا چیزی نبوده و من وظیفم بوده!!
من میخوام و تا آخر امسال به خواستم رسیدم!
2740
من خطاهایی که کلا دیگران در موردم انجام بدن و بابتش معذرت خواهی کنن رو می بخشم اما اگه کسی بابت بدی ای که کرده معذرت خواهی نکنه و پررو باشه نمی تونم ببخشم.سعی می کنم اما نمیشه :)
اینه که سعی می کنم اگه کسی ناراحتم کرد چه همسر چه خانواده و دوست و ... حتما به طرف بگم که ناراحتم کرده .معمولا هم طرف هم معذرت می خواد و منم راحت می بخشمش .مخصوصا شوشو که سریع معذرت خواهی می کنه و تموم .
من هم معتقدم زن نباید زیاد به مرد رو بده و ناز زیادی بکشه چون ارزش و جذابیت زن در نظر مرد کمتر میشه و این هم به ضرر مرده و هم به ضرر زن
گذشت واسه کسی بکنین که ارزش و لیاقت گذشت شما رو داشته باشه
بعدم گذشت شمارو بهتون برگردونه و یه بار دیگه که شما خطا کردین اونم هنر گذشت رو داشته باشه
گذشت یک طرفه توسری خور بودنه گذشت نیست
شوهرم خطا کرد و اوایل مقاومت کردم و عصبانیت برخورد میکردم
یه روز گفتم منم عین کارهای اون و شاید بدتر از اون را انجام بدم اما او گذشت کرد و فقط باهام صحبت کرد
اولش به روم نزد بعد دید من دارم حرف گذشته را پیش میکشم و خطاهاش را که تقصیر خودش هم نبوده و عادت بوده به رخش میکشم فهمیدم که چندین هفته س که از من خطاهایی دیده و به رو نمیاره و خیلی مهربون برخورد میکنه
بعد شروع کرد به صحبت و کمی عصبانی ولی بعد از اون روز دوباره شد همون همسر من و حتا یک کلام هم راجع به اون با من صحبت نکرد
قبلا چند بار به خاطر کارهاش از من معذرت خواسته بود ولی بازم تکرار کرده بود من هم مثل گفته مونی شده بودم
تازه فهمیدم باید از ته قلب باشه تا تو زندگی آدم تاثیر نگذاره
چه مرد گذشت کنه و چه زن باید دیگه کامل فراموشش کنند و به هم اعتماد کنند و زندگیشون را از نو بسازن
من اصلا فکر نمیکردم که شوشو اینطوری برخورد کنه با من
وقتی این را ازش دیدم منم سعی کردم انعطاف پذیرتر باشم و با منطق با موضوع برخورد کنم
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست /در آن وجود که دل مرد مرده است روان
سلام

من هشت ساله که مزدوجم و دو تا بچه دارم

خیلی بحث و دعوا داشتیم
و حالا که فکرش را میکنم میبینم با رفع نکردن ایرادهای خودم و چسبیدن به مشکلات شوشو خودم و زندگیم را خراب کردم
وشوشو را از خودم دور
حالا تازه فهمیدم فقط با کم حرف زدن و سفت و سخت بودن و زود از کوره در نرفتن و در رفتار به همسر نشون دادن میشه شوهرم درست میشه
شوهرم خیلی منطقیه و نه از طرف من و نه از طرف دو تا خانواده ها حرف منطقی را قبول میکنه ولی حرف زور را نه
و مثلا اگر خانواده ش یک حرف منطقی بزنند به نظرش باید من گوش کنم و یه جوری خودش به من میگه تا من قبول کنم و اصلا نمیگه که حرف اونهاست و میگه حرف خودشه
و من هم چون میدونم شوهرم طرف منطقه و حرف زور را از طرف خودش و خانواده ش اصلا نمیاد منتقل کنه به من من هم قبول میکنم
متاسفانه چون نقطه ضعف دست شوهرم دادم خیلی چیزهایی که من بدم میاد را میدونه و به خصوص وقتی باهاش مخالفت میکنم یا باهاش بد خلقی میکنم اونو انجام میده
برای همین هم فهمیدم اگر تا الان نقطه ضعف نشون دادم و هر چی اومده سرم از بی سیاستی های خودم بوده برای همین دیگه اصلا خودم را به بیحیالی میزنم فقط خیلی بهش توجه و محبت نمیکنم و اهمیت بهش نمیدم و خودمو با بچه هام مشغول میکنم و تیپ میزنم و کلی با بچه هام میخندم خلاصه حسابی حرصش میدم در اوج خونسردی
وباهاش خیلی عادی میشم و اصلا هم حالت دفاعی به خودم نمیگیرم
این خیلی تاثیر داره تو زندگیمون
و وقتایی که هردو با هم خوبیم و کاری نکرده که ناراحت بشم خوب بهش محبت میکنم و باهاش خوبم همش ازش تعریف میکنم که مثلا چه شوشو با عرضه ای دارم فلان کارو فلان کار را کرد همه فن حریفه و...
لوسش میکنم
وقتایی که ازش تعریف میکنم و محبت میکنم خیلی عالی میشه
فقط یک چیزی را فهمیدم زندگی خودش بزرگترین امتحانه به خصوص زندگی مشترک یه ذره وا بدی یه ذره زیادی سفت بگیری زندگیه حسابی به هم میریزه
از اینکه همش باید حواسم جمع باشه که کی چی بگم چیکار کنم چیکار نکنم آتو ندم و... گاهی وقتا عصبانی میشم
دوست داشتم شوهرم اصلا نیازی به سیاست از طرف من نداشت و هر جور بودم دوستم داشت و اصلا از من عصبانی نمیشد و زندگی میگذشت و میگذشت و خوش میگذشت
ههههههه
شایدم اگر اونطور بود من میگفتم چه شوهر مطیعیه مثل آدم آهنی هر چی بهش میگم اطاعت میکنه
و خسته میشدم
خلاصه اینکه آدم هر چیزی که نداره را میخوادو حسرتش را میکشه
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت/من اگر نیک و اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
:) زندگیه دیگه لیا جون کاریش مگه میشه کرد هر کی یه قسمتی داره شکر الحمدلله
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت/من اگر نیک و اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز