2733
2734
من یه پسر دو ساله دارم چون کارمندم سرم حسابی شلوغه و دیگه ساعت نه ونیم ده کم میارم وبیهوش میشم از طرف دیگه پسرم که عصرا حسابی میخوابه شبها حداقل تا 5/12 بیداره واز من توقع داره که بیدار باشم وبا هاش بازی کنم براش کتاب بخونم ول من دیگه توان ندارم وخیلی عصبی میشم سرش داد میزنم یا دو سه بار پشت دستش هم زدم به محض اینکه خوابش می بره از شدت عذاب وجدان خوابم نمی بره دیگه خسته شدم از خودم بدم اومده من از صبح تا 3 عصر که پیشش نیستم وقتی هم که هستم مشغول کارهای خونه اخر شب هم دعوا . نمی دونم چکار کنم که شبها از بیخوابی اینقدر عصبی نشم . حتی اگه عصر هم بخوابم باز از 9 به بعد نفله ام . چکار کنم.
مژگان جون منم به خودم میگم (شلمان، اون لاکپشته تو کارتن بامزی که سر ساعت خوابش تو هر شرایطی میخوابه)

اما خدا رو شکر شوشوم جبران میکنه و کلی با بچه ها بازی میکنه اغلب من صبح ها ازش میپرسم بچه کی و چجوری

خوابیدن :(
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
یکم صبور تر باش و موقع عصبانیت یادت به این عذاب وجدانه بیفته و کوتاه بیا. ولی خیلی خودت رو درگیر این عذاب وجدانه نکن. به قول مامانی خانوم خونه هم خسته میشه و کم میاره دیگه شما شاهی
فراوون
ولی منم به همین چیزا فکر کردم و ضمنا به اینکه ما کار میکنیم برای آسایش خانواده. پس اگر قرار باشه با بدخلقی بیایم خونه و برای بچه به این کوچیکی وقت نذاریم همون بهتر که خونه بشینیم
بنابر این توی کارها از همسرم خواستم بیشتر کمکم کنه و سعی کردم روی اعصابم بیشتر کنترل داشته باشم
ضمنا با خودم فکر کردم که هیچ کاری واجب تر از خوشحال کردن بچه ام ندارم
مژگان جون منم یه مامان کارمندم که البته بچه ام یه دو سه ماهی کوچیکتر از بچه شما است ......

درسته کار بیرون خودش به اندازه کافی آدم رو خسته و عصبی میکنه و به اندازه کافی تنش برای آدم ایجاد میکنه

بعدشم کار خونه هست که من بهش میگم شیفت دوم کارم شروع شد.... که اونم به نوع خودش آدم رو له میکنه

حالا این وسط تقصیر این طفل معصوما چیه؟؟؟؟؟

البته ببخشید .... حرف در حد یه راهنمایی هست و یا یه پیشنهاد که خودم به کار میبرم

به هرحال این بچه ها نیاز دارن که خوده ما به عنوان مامانشون باهاشون بازی کنیم براشون قصه بگیم و یا کارهاشون رو انجام بدیم

ببین به نظر من اول سعی کن ساعت خواب بعداز ظهرش رو کمتر کنی که شب زودتر خوابش ببره من دخترم گاهی تازه ساعت 5 الی 5.30 عصر میخوابه اما نمیزارمش دیگه بیشتر از 6 یا نهایتا 6.30 بخوابه با کلی شعر و بازی بیدارش میکنم . این باعث میشه که از اونطرف شب زودتر بخوابه

دوم اینکه ببخشید عزیزم اما این کارهای خونه که هیچ وقت هم تموم نمیشه ..... هرچی کار کنی هم دوباره فردا همش سرجاشه ......واقعا ارزش نداره که به خاطرش آدم طفل معصومش رو دعوا کنه....
ببین مثلا خوده من گاهی یه وعده فقط میرم تو آشپزخونه واسه شستن ظرفها تا دارم ظرفها رو هم میشورم غذاهامم میزارم رو گاز ........ جارو کشیدن هم که به یه نوعی خوده بچه ها دوست دارن دنبال جارو راه بیافتن .... یا اگر نه به خدا هیچ اتفاقی نمیافته که مثلا آدم حالا دو روزی سه روزی یه بار جارو کنه ......

یا میشه یه کارگر هفته ایی یه بار بیاد کمک آدم ....... کارهای کلی رو انجام بده تا آدم وقت بیشتری در طول هفته برای بچه اش داشته باشه

من گاهی روزهای تعطیل و یا هر وقت بتونم و شوشو باشه که دخترمو بازی بده مثلا خورشت چند وعده ایی درست میکنم فریز میکنم...... یا مواد اولیه مثلا آش یا هرچیز که بشه نیمه آماده کرد.........

یه چیز دیگه هم که هست و من به شخصه بهش اعتقاد دارم اینه که

این یه دورانه که میگذره ......... بالاخره دو سال - سه سال بچه بزرگ میشه و عاقل تر
ظرف بالاخره شسته میشه ........ غذاه پخته میشه ........ بالاخره یک ساعت دیرتر یا زودتر کارهای خونه انجام میشه اما ساعتهای خوبه کودکی بچه امون دیگه بر نمیگرده ....... اثرات نا مطلوب رفتار ما ممکنه دیگه قابل برگشت نباشه
خیلی در این زمینه تحقیق کردم حدود 30 درصد شخصیت بزرگسالی هر بچه ایی تا سن 3 سالگی شکل میگیره این خیلی مهمه خیلی ............. مهمتر از آشپزی و کارهای خونه
مژگان جون منم شاغلم 6 صبح از خونه میام بیرون 6 شب میرسم دخترم 20 ماهشه باورت نمیشه دور از جونت جنازم میاد خونه خستگی . سردرد. یعنی چشمام باز نمیشه. بدو بدو برو شام درست کن. غذای فردای دخترم. ریخت و پاش های خونه. و ... اینهم بهت بگم من خیلی زود عصبانی میشم ولی نمی دونم در رابطه با دخترم خدا چه صبری به من داده تا آخرین لحظه ای که داریم میخوابیم باور کن جونم داره در میاد دارم چرت میزنم ولی اصلا نمی تونم حتی دعواش کنم مدام قربون صدقش می رم بچه ها رو هم که می دونی توی این سن مدام یه کاری رو تکرار می کنن مثلا از من می خواد براش پازلش رو درست کنم بیشتر از 10 بار خراب می کنه من درست می کنم ... ما مادرهای شاغل هم خیلی گناه داریم
فرشته ها با هم می آیند ... خدایا شکرت
2740
مژگان جان کوچولوت هنوز شیر خودت رو می خوره؟


من هم پسرم همین حدود سن بود که خیلی اذیت شدم...واقعا آخرشبا که نمی خوابید عصبی می شدم یه کم تحمل می کردم بعدش اما می زدمش گاهی خودم هم همراش گریه می کردم...من ده بار از شدت خستگی خوابم می برد اون هم دائم بیه بهانه های مختلف بیدارم می کرد ...مخصوصا که شوهرم هیچ همراهی نمیکرد رختخوابشو برمی داشت می رفت تو هال می خوابید و کوچکترین کمکی نمی کرد...بعدش هم از شدت ناراحتی و عذاب وجدان با گریه می خوابیدم.



.یه وقت به خودم اومدم دیدم یه بچه عصبی دارم که همسن و سالاش رو میزنه و گاهی گاز می گیره!! تصمیم گرفتم نزنمش ...منطقی تر و با روشهای بچه گانه باهاش صحبت می کردم ...سنش هم طوری بود که دیگه می فهمید ...برنامه خوابش رو تنظیم کردم...شبا قبل از خواب یه کم براش بیشتر وقت میذاشتم و چند تا کتاب و قصه براش می خوندم...خیلی بهتر شد آرومتر شد رفتارهای خشن و زدن بقیه از سرش افتاد...کلا بعد از دو سالگیش خیلی خیلی بهتر شد


خودت رو تقویت کن مخصوصا آهنتو چک کن . شیردهی منو خیلی ضعیف کرده بود و همین باعث میشد عصبی تر باشم.



امیدوارم موفق باشی
عزیزم این خیلی طبیعه.اخه شما میری سر کار و دیگه نیرویی نداری که بخوای با بچه هم سروکله بزنی. منم خودم با اینکه سرکار نمیرم ولی بعضی وقتها نی نی رو دعوا میکنم اخه خیلی اذیتم میکنه. فقط باید سعی کنی صبورتر باشی عزیزم.اگه واسه همسرت مقدوره از ایشون کمک بگیر. میدونم خیلی شرایط سختی داری ولی فعلا چاره ای جز مدارا نیست.
سلام دوست من زندگی مشکلات خودشو داره ولی در حال گذره اما بچه ات حیوونکی چه گناهی داره می ری سر کار واسه پول واسه کی ؟ نهایتا آسایش بچه. اما به چه قیمتی؟به نظرم با مولتی ویتامین ودم کرده های آرام بخش مثل سنبل الطیب و عرق بهار نارنج خودت رو سر پا نگه دار گناه داره اون حیوونکی
سلام .

من مثل همیشه این سایت رو بهترین جا دیدم برای درد‌ دل‌ ،من دختر28ماه دارم ، اخیرا من خیلی‌ عصبی شدم به خاطره مشکلات خونوادگ که با همسرم پیدا کردم و از همون موقع میبینم که بچه‌ام خیلی‌ عصبی شده ، شاید قبلان هم همین کارا رو میکرد ولی‌ من میتونستن باهاش کنار بیام ،الان 2-3 هفته هست که همه چیز رو بار میدار میگه مال من ،هر چیزی که مال خودش و نیست ،این خیلی‌ مهم نیست ،ولی‌ به محض اینکه می‌خوام از دستش یک چیزی رو بگیرم جیغ می‌زنه ،اونم از آن جیغ هایی که سر آدم سوت میکشه ،? هفته رفته مهد ،نمی‌دونم از آنجا یاد گرفته یا چی‌ ،خلاصه که اگه همسرم خونه باشه که دعوای اساسی‌ راه میافته که چرا جیغ بچه رو در میاری ،اگر هم نباشه که من آنقدر از جیغ زدن بچه عصبی میشم که میزنمش ،بعدش هم خودم مثل چی‌ پشیمون میشم ،اصلا نمی‌دونم که باید چی‌ کار کنم ،اگه کاری به کارش نداشته باشم که واویلا ،از چاقو و قیچ و همه چیز دستشه ،اگه ازش بگیرم جیغ می‌زنه ،اگه جیغ بزنه و محلش ندم ،عصبی می‌شه ،بعد هم مثلا توی خیابون یا جاهای عمومی جیغ می‌زنه و همه هاج واج نگاه می‌کنن ،نمی‌دونم که باید چی‌ کار کنم ،اصلا این حالتای این بچه من رو به کول عصبی و مستاصل کرده ،از طرفی‌ هم هر بار که دعواش می‌کنم یا میزنمش ،به خودم قول میدم که دیگه این کار رو نکنم ،ولی‌ انگار اصلا نمیتونم روی خودم کار کنم ،اصلا انگار نه انگار که من دفعه? قبل چنین قولی‌ به خودم دادم ، یون لحظه هم که می‌خوام بزنمش میدونم کار بدی ،ولی‌ انگار که دست خودم نیست . تا حالا 3باز زدم توی کپلش ،یک بار هم آروم زدم روی لبش موقیی که جیغ می‌زنه ،نمی‌دونم چی‌ کار کنم ،حرصش رو در نیاورم ،جیغ می‌شه اسلحش که شده ،واقعا مستاصل شدم ،اگه کسی‌ راه حالی‌ داره تورو خدا ارائه بده .من خیلی‌ توی کار خودم موندم ،
آخی
بچه های طفل معصومتون رو نزنین
می دونین چند هزار تا زوج اون لحظه ای که شما یا همسرتون دارین بچتونو می زنین در حسرت یه بچه به خدا التماس می کنن ؟
نزنینشون .اونها کوچیکن قدرت دفاع از خودشونو ندارن . به جز شما کسی رو ندارن .گناه داره بزنینشون
اگه فشار کار شما رو خسته می کنه به فکر چاره باشین .تو رو خدا نگین چاره ای نیست .هر کسی با شرایط خودش می تونه اوضاع خونش رو آرومتر بکنه .
من وقتی می بینم مامانی داره بچشو می زنه دلم خون میشه
من خودم خونه دارم و پسرم هم 2وسال و 7 ماهشه.الان دیگه کاملا متوجه همه چی هست.خودم چند بار زدم به کپلش.اما بیشتر با حرف تنبیهش میکنم.که چون این کار و کردی دیگه فلان چیز اتفاق نمیوفته.به قولی با ممنوعیت.اما کاملا میفهمم وقتی خودم عصبی میشم اونم عصبی میشه و بهونه گیری میکنه.
اما بهش باج نمیدم
جاسمین جان کسرا یه مدت جیغ میزد تا به هدفش برسه. مثلا اگه بغل میخواست توی خیابون.یا....
اما من اصلا بخاطره اینکه جلب توجه میکرد حرفشو عملی نمیکردم.همیشه خواهرم میگفت زشته جلوی مردم
میگفتم اون بچه ی منو همین لحظه میبینه این منم که بخاطر این کار باید یه عمر باج بدم
شکر خدا از سرش افتاد. تو هم سعی کن موفق میشی انشااله
ای بابا چرا نشده خوبم شده
البته نه برای شب بیدار موندن ها ولی خب از دو سالگی کمتر و بیشتر از سه سالگی دیگه گاهی تنبیه لازمه نه که صرفا بدنی ها ولی گاهی اوقات هم تو موارد نادر لازمه یه چند تایی زد به باسن نی نی یا پشت دستش البته؛ راستش مژگان جون دروغ چرا نمیدونم ولی خدارو صد هزار بار شکر بچه های من واقعا 10.5-11 میخوابن و حقیقتا نمیدونم بگم با این مشکل چه باید کرد ولی درباره بغل شدن من هم با مامان کسرا عزیز موافقم و برا پسر کوچیکم که الان چهار سالشه گاهی برای جلب توجه جیغ و داد میکنه مثل مامان کسزا عمل کردم از سر پسر من هم افتاد مراقب خودتون باشید بوووووووووووووس
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687