2733
2739
عنوان

چه نذری کردید که بچه دار شدید

5579 بازدید | 76 پست

سلام 

دوستان خواهش میکنم بگید چه نذر یا دعایی کردید ک بچه دار شدید من دیگه از انتظار خسته شدم از دکترا خسته شدم 

توروخدا بیایین و بگید از نذراتون 

من به غمگین ترین حالت ممکن شادم . 

چند وقته اقدامی عزیزم؟؟

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2740

توکل بر خدا کن عزیزم

و بی خیال باش

من چند ماه نگران بودم،

اما دقیقا ماهی که بهش فکر نکردم و بی خیال شدم باردار شدم


❤💚 اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست💚❤

سلام شوهرم از وقتی فهمیده بچه تو شکمم دختره اخلاقش عوض شده و زیاد بهم اهمیت نمیده.میگه جنسیت فرقی نداره ولی کاملا حس میکنم اخلاقش یجوری شده دیگه زیاد اطرافم نمیاد.مگه اخه تقصیر منه   خدا خواسته


من نظرکردم اسم بچمو گذاشتم رقیه واقعا تو دوران حاملگیم خیالم از بابت بچم راحت بود انگارخودحضرت رقیه مراقبمون بود 

نفرت یکی از مخرب ترین نوع شرایط ذهنی است . نفرت بدن را مسموم میکند و اثرات آن غیر قابل جبران است. نگرانی یکی از بدترین اشکال فعالیت ذهنی ، بعد از نفرت است که عمیقاً خود مخرب است . هیچ چیز در زندگی اتفاق نمی افتد - هیچ چیز - که ابتدا در سطح فکر نباشد.                              (کتاب گفت و گو با خدا - جلد اول)

خواهر من در کنار دکتر رفتن هر سال یه گوسفند میکشتن میدادن بهزیستی❤❤

باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای ، تحویل بدهی.اینکه بدانی حتی یک "تو" ، با بودن "تو" راحت تر نفس میکشد یعنی موفق شده ای.❤💛#"گابریل گارسیا مارکز"
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   نازنینام26  |  10 ساعت پیش
توسط   markooo  |  12 ساعت پیش