2733
2734
عنوان

بیمارستان صارم و زایمان طبیعی

| مشاهده متن کامل بحث + 494948 بازدید | 3890 پست
خاطره زایمان من:
10 آبان ساعت 21:45-بیمارستان صارم-دکتر بختیاری-زایمان طبیعی با اپیدورال-
پسرم با وزن 3140 و قد 51 در هفته 37 و 4 روز به دنیا اومد.
شب قبل یعنی 9 آبان با همسرم رفتیم پیاده روی..شام آماده کرده بودم پلو ماهی داشتیم...رفتیم یه دور کوتاه زدیم و اومدیم خونه من خیلی شانسی دلم خواست برم حموم و به سختی شیو کردم نمیدونم چرا حسم بهم گفت چون من اصلا شبها بعد از 9 حموم نمیرم... بعد خیلی عادی بدون هیچ انقباضی یا دردی خوابیدم..تازه آخر هفته میخواستم برم معاینه لگن که دکتر ببینه میتونم طبیعی زایمان کنم یا نه.....(همیشه دعا میکردم که زایمانم وسط روز یا صبح زود نشه به خاطر ترافیک اتوبان آخه ما کرجیم)تازه وقت آتلیه عکاسی هم داشتم آخر هفته......
شب مثل همیشه 12 خوابیدیم ساعت 5 صبح مثل همیشه دستشوییم گرفت رفتم دستشویی وقتی برگشتم تو رختخواب یه دردی پری منو گرفت تو دلم گفتم وای وای تازه این درد کم زایمانه...تا اومدم بخوابم یه دفعه یه عالمه آب ازم خارج شد..اول ترسیدم ولی به خودم اومدم و شوشو رو بیدار کردم و شوشو زنگ زد بیمارستان و بیمارستان گفت که بیاین بیمارستان ولی عجله نکنین......
من اصلا درد نداشتم و خیلی ریلکس بودم ...زنگ زدم به مامانینا و رفتیم با شوشو بیمارستان...اینقدر اتوبان ترافیک بود که با سرعت 50 60 میرفتیم...شانس آوردم درد نداشتم
رسیدیم اونجا و رفتم بخش زایمان لباسامو در آوردم یه گان بهم دادن و ماما بهم گفت برم بخوابم برا معاینه....معاینه اول یه ذره درد داره ولی خیلی کم.....ماما بهم گفت دهانه رحمم فقط یه سانت بازه و من خیلی مایوس شدم ولی خوب دیگه باید روحیه خودمو حفظ می کردم...دکترم اومد و اونم معاینه کرد و گفت تا شب طول میکشه من میرم عصری میام...ماما هم به شوشو گفت برو شب بیا...حالا من موندمو استرس و بیمارستان و یه خانمی که داشت زایمان می کرد بادرد خیلی زیاد و جیغ و داد
ماما گفت تا ساعت 12 صبر می کنیم اگر دردت شروع نشد بهت آمپول فشار می زنیم...منم تو راهرو بخش زایمان پیاده روی می کردم...صبحانه هم نخورده بودم
خلاصه.......ساعت شد 12 و دهانه رحم من شد تازه 2 سانت.ماما به من آمپول فشار وصل کرد...از ساعت 12:30 دردم شروع شد ولی کم و نا منظم تا اینکه ساعت 3 درد من خیلی زیاد شد فقط داشتم به خدا می گفتم آخه خدا چرا اینقدر درد؟خوب یکم با درد کمتر زایمان را می ذاشتی.....دیگه اینقدر داد زده بودم صدام در نمی اومد....تخت بغلیم سزارینی بود گفت چرا سزارین نمیکنی گفتم بزار بعد زایمان همدیگرو می بینیم....
ماما تا میومد اندازه آمپول فشارو کم کنه دردای من کم میشد و روند زایمان کم...دیگه آمپول فشارو زیاد کرد و منو برد حموم و آب داغ و باز کرد روم.........وای که انگار دنیارو بهم دادن ولی زیر آب داغ بازم لرز داشتم....یه 30 دقیقه ای حموم بودم دیگه اومدم رو تخت و 4 تا پتو ماما انداخت روم...
دیگه اینقدر دردام زیاد بود که گفتم اپیدورال می خوام...تازه بعد از اینهمه درد دهانه رحم شده بود 3 سانت.......ماما گفت حیفه اپیدورال نکن گفتم دارم میمیرم..دیگه دکتر بی حسی اومد تا بی حسی و زد ماما معاینه کرد دید شده 7 سانت.....زنگ زد به شوشو که بیا پیش خانمت...
دردام خیلی کم شده بود و خواب امونم بریده بود دلم می خواست فقط بخوابم شوشو که اومد انگار دنیارو بهم دادن گفتم اونموقع که دردام زیاد بود میگفتین بیاد..................خلاصه
زنگ زدن به دکترم که بیا که داره فول میشه حالا من تو اکباتان دکترم تو شهرک غرب......بیچاره گیر کرد تو ترافیک ساعت شد 7 که رسید....دیگه مامانم که از هیچی خبر نداشت فکر کرده بود برا منو بچه اتفاقی افتاده
دکتر یه نگاه کرد گفت فول شده فقط از این به بعد زور بزن....یه معانه دیگه کرد و گفت لگنت که قوس داره ک زایمان سختر میشه....منم که دیگه فقط می خواستم زودتر تموم شه گفته اپیدورالو قطع کردن....از ساعت 7 تا 9:30 من با درد شدید زور زدم و شازده نمیومد بیرون جا خوش کرده بود و همه نگران ضربان قلب آقا............
دیگه 9:30 گفتم بریم اتاق زایمان دردام به بی نهایت رسیده بود دکتر دید بچه گیر کرده به ماما گفت بیا از روی شکمش فشار بده واییییییییییییی که چقدر درد داشت...تازه اشکم در اومد بیچاره شوشو ترسیده بود یه دفعه دیدم دکتر داره دستگاه مکش میاره گفتم نه مکش نه و یه زور زدم با داد و جیغ و درد دیدم شازده پرید بیرون دیگه انگار هیچ وقت درد نداشتم...وقتی گذاشتنش رو شکمم با چشای سیاهش مظلومانه نگام میکرد بچم خسته شده بود اشک من و شوشو تمومی نداشت وای که چه لحظه ای بود...زل زده بود تو چشای دکتر....دیگه نی نی و بردن.شوشو هم رفت من موندمو یه اتاق ساکت و خلوت و ضعف و یه عالمه بخیه....دیگه 12 رفتم تو بخش و پسرمو آوردن و منم بهش شیر دادم...تا صبح فقط غذا خوردم...........
دیگه اگه طولانی بود و با حاشیه معذرت



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها منم تو صارم سزارین شدم. اپیدورال هم بودم. خیلی هم از زایمانم راضی بودم.شوهرمم پیشم بود. بچه رو هم بغل کردم. بوسیدم. لطفا هر کس میخواد طبیعی زایمان کنه بیشتر دنبال مزایاش باشه. تا اینکه بخواد دنبال معایب سزارین بگرده. نه شورش کنیم نه بی نمک. اون مادر بیچاره ای که نمیتونه طبیعی زایمان کنه و دکترش تشخیص سزارین میده هم انسانه. انقدر بیچاره ها رو نترسونید. اگه من سزارین شدم میگم بعد زایمان حالم از کسی که طبیعی زاییده بهتر بود. . فرداش بلند شدم. روز بعدش هم دخترم و با شوهرم بردیم بیمارستان برای چک آپ و واکسن و تعویض بخیه. منم نیومدم بگم زایمان طبیعی بده و سخته و...اما هر کس مختاره خودش تصمیم بگیره. لطفا انقدر از هر دو تا زایمان بد نگید. هر کس دوستداره طبیعی بزائه. هر کس هم نداره سزارین کنه. دیگه انقدر کر کری خوندن و وای چرا میخوای طبیعی بزایی ؟ بعد سزارین حالت و میپرسم و...نداره که.
اونیکه دکتر تشخیص سزارین میده با اونیکه برا کلاس میره سزارین میکنه فرق داره
کسی که مجبوره سزارین کنه با کسی که تو بیمارستان به من میگه می ارزه اینقدر درد می کشی؟برو سزارین کن خودتو راحت کن خیلی فرق داره خانم سمیرامیس
2742
آخه سزارین چه کلاسی داره؟ یا مثلا زایمان تو اب یا چه میدونم مامای خصوصی تو خونه و .... اینجا پای جون یه موجود زنده درمیونه. کلاس برنمیداره که.
عزیز من تو هم به خودت نگیر. خیلیییییی دیدم و شنیدم که سر همین سزارین و طبیعی دعوا شده. چرا با تعصب به همه چی نگاه کنیم؟ واقعیت و قبول کنیم.
به هر حال چه دکتر تشخیص سزارین بده چه برای کلاس یا به عنوان یه روش زایمان سزارین سزارینه. دلیل نداره همه حالشون بعد سزارین بد باشه. من نگفتم بگید سزارین خوبه طبیعی بده. گفتم هر کس هر جور زایمان میکنه هی بدی زایمان دیگه رو نگه. حالا چه سزارین چه طبیعی. چون الان هر کس سزارین کرده میاد میگه طبیعی بده. هر کس هم طبیعی زایمان کرده میگه سزارین بده.
.
.
.
من یکی از دوستام تصمیم گرفته بود زایمان طبیعی کنه. به هر حال با تمام سختی هایی که کشید نتونست. سزارین شد.
بعد از زایمانش خیلی ناراحت بود . خیلی غصه میخورد.احساس میکرد و میگفت مادر نشده. میگفت من نتونستم پاک بشم و...از این حرفا. خب این انصافه؟ یعنی اونی که سزارین شده مادر نمیشه؟ خاطرات اونهایی که طبیعی زایمان کرده بودن و خونده بود و شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته بود. من خودم سزارین بودم اما خاطره زایمانم و بگم همه تو اشک شناور میشن.
پریسا جان در ضمن پسرت هم ببوس. خیلی نازه خدا براتون صحیح و سالم نگهش داره.
ولی خواهش میکنم یه موضوع رو به اوج نرسونیم یه چیز دیگه رو بکوبیم. خودم با اینکه از سزارینم خیلییی راضی بودم اما تا الان نشده به یه نفر بگم سزارین کن ها ...طبیعی اصلا خوب نیست. والله جفتش هم خوبه. جفتش هم ه سختی هایی داره. یه خوبی هایی هم داره. الان هم زمان قدیم نیست که بیشتر از دو تا نشه سزارین کرد. خود دکتر صارم میگه کسی 6تا بچه هم بخواد براش به روش سزارین به دنیا میاریم. پس یکی از دلایلیهم که دیگه سزارین انقدر ترس نداره همینه. قدیم میخواستن بیشتر بچه داشتخه باشن. اگه سزارین میشدن نمیتونستن زیاد بچه دار شن.
یه حرف اگه منطقیه قبول کنیم.
در ضمن اونی که واقعا برای کلاس میره سزارین میکنه خودش میدونه و خدای خودش. بهتره درباره اون موضوع حرف نزنیم دیگه.
عزیزم من خودمم به سختی طبیعی زایمان کردم...منم نمیگم طبیعی یا سزارین 100% خوبه...در کل زایمان در هر نوعش بعدش عوارض و خستگی داره...
خود من چون زایمانم سخت بود تا 10 روز نمیتونستم بشینم
به هر حال منم منظور خاصی نداشتم خانمی
مرسی از لطفت درباره پسرم
باشه عزیزم احساس کردم ناراحت شدی. دلم نمیخواد از حرف من برنجی. ولی واقعا غصه میخورم. بعضی وقتا بعضی ها خیلی رو حرفشون پافشاری میکنن. تو زایمان دیکتاتوری نمیشه که میشه؟
منم خالم بیچاره سه روز درد کشید . طبیعی زایمان کرد. البته قضیه برای چندین سال پیشه. مامان خودم سزارین کرد اما اصلا به سرحالی من نبود. حتی نمیتونست پهلو به پهلو بشه.
به هر حال همه مامان ها و بابا ها خسته نباشن. بالاخره همه سلامتی بچشون و میخوان.
2738
عجب داستانی شد این زاییمان
بالاخره بچه باید یه طوری دنیا بیاد .....من خواهرم 2 تا کوچولوشو طبیعی زاییمان کرد ولی به من پیشتهاد سزارین میده
بستگی به موقعیت بدنی هر کس داره تواون لحظه چه طوری باشه
سلام دوستان

من فردا تو بیمارستان صارم با خانم دکتر کرم نیا زایمان دارم امروز 41 هفته و 2 روز هستم ولی خبری از نی نی نیست فردا میرم با آمپول فشار قضیه رو پیش ببرم
خیلی می ترسم . برام دعا کنید
فروشگاه اینترنتی پی پانی ارائه بهترین مدل های شومیز
من تا حالا هر بار رفتم صارم نه ضربان قلب بچه رو چک کردن نه سونو کردن الان هفته 19 هستم ، آخرین بار یه ماه پیش رفتم صارم ، ولی دوستم که میره پیش لاله امینی از همون اول هر دفعه خودش سونو میکنه و ضربان قلب بچه رو چک میکنه، شاید دکترای صارم تو هفته های بالا فقط این کارو میکنن نمیدونم ولی اینجوری من خیالم راحت نیست
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فیلیکس دراما

nginhastam | 57 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز