من برای پسر اولم تخت پارک گرفته بودم که به دردش نخورد برای دومی هم نیاوردمش تو کار چون جاگیر بود
براش گهواره گرفتم که اونم اولاش فقط تو روز بیشتر ازش استفاده میکردم چون نصفه شب هی باید بهش شیر میدادم نمیشد تو گهواره بمونه
خلاصه آوردمش رو تخت خودمون من و نی نی با هم میخوابیدیم شوهرم و پسرم هم تو اتاق اون میخوابیدن
بعد که به چهاردست و پا راه رفتن افتاد دیگه تخت براش خطرناک بود هیچی دیگه من و نی نی جا میندازیم تو سالن میخوابیم
پسرم و باباش هم رو تخت خودمون خلاصه اینکه آواره اینور و اون ور شدیم
البته اینم بگم پسر اولم هنوزم نمی تونه تنها تو اتاقش بخوابه و همش یا میاد پیش ما یا یکی باید تو اتاقش بخوابه