عزیزم من از ماه یک تا ماه 7 لکه بینی داشتم . شاغل بودم از کرج ساعت 5 صبح می یومدم تهران تا 7 شب . توی سرما و گرما . مهندس هم هستم و کار ساده نمی کنم . حالا نی نی ام 6 ماهشه و دوباره برگشتم سر .کار . عزیزم من فقط یک کار کردم اونم این که تصمیم گرفتم پسرم رو حفظ کنم . اونی که داده خودش هم حفظش می کنم . اما خوب همه با هم فرق دارن . کمی به خودت آرامش بده . شیر و عسل بخور . زعفرون نخور . به این فکر کن که بارداری . من یادم می یاد که 4 ماهه بودم و صبح ساعت 4 صبح رفتم دستشویی و اونجا های های گریه کردم چون خونریزی داشتم . شوهرم اومد بغلم کرد برد روی مبل من رو نشوند . انقدر حالم بد بود . به این چیزا فکر نکن . این در حاله که من تهران غریبم . گفتم که یه آیه از قران رو بگم که هرکس به خدا توکل کنه خدا براش کفایت می کنه . عزیزم توکل کن