2733
2734
عنوان

هیچ وقت مثل من نباشید

| مشاهده متن کامل بحث + 1318 بازدید | 53 پست
من حامله م، خونواده شوهرم با شوهرم دعواشون شد تلفنی، بعد دیگه هیچکدومشون زنگ نزدن کلا احوال منو بپرس ...


واقعا عذر عزیزم که دیرجواب میدم ببین کلا ما خودمونم همینیم مردی نیاد نره میگیم زنش یاد داده صددرصدم نباشه ۹۵ درصد همینیم به خاطر همینه که میگم دخالت نکنین تو بحث های خونوادگی و رابطه خودتونو ادامه بدین ببین اگه با شوهرت خوب بودن فقط باتو حرف نمیزدن یه چیزی ولی وقتی بااونم حرف نمیزنن چه انتظاری داری که حال زنشو بپرسن نه عزیزم همیشه خوب باشی یه دفه بخوای بد باشی همونو میگن بنابراین با سیاست رفتار کن و نذار بیفته گردن تو الان قطع رابطت چه جوریه؟

منم با مادرم و تمام فامیلاش قطع رابطه کردم و یک ساله ک ندیدمشو باهاش حرف نزدم..... الان تو زندگیم آ ...

نیوشا جان میشه یکم توضیح بدی که چرا بهم میریزی؟همسر شما هم قصدش خیر هست ولی چرا ازش بدت میاد اون لحظه؟همسر منم دقیقا همینجوریه و اصلا نمیتونم درکش کنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

واقعا عذر عزیزم که دیرجواب میدم ببین کلا ما خودمونم همینیم مردی نیاد نره میگیم زنش یاد داده صددرصدم ...

ما عید رفتیم شهرستان در حالی که باهاشون قهر بودیم مادرش پ داد که برا حرف مردم هم شده بیاید خونه ما، منم خنگ ساده بشوهرم گفتم بریم (دلیل قهر :مادرش کلی حرف و تهمت بمن و خانواده م زده بود )، وقتی رفتیم اونجا عمه ها و عموهای شوهرم بزور جواب سلام ما رو دادن بس ک مادرش کلی غیبت و دوبهم زنی مارو کرده بود ب اونها، منو شوهرم برگشتنی خیلی ناراحت شدیم، از بعد عید هم فقط بشوهرم پ میداد ، وقتی فهمید حامله ام بعد دو هفته ز زدن و با شوهرم دعوا کردن سر ی مساله تکراری ، شوهرم همه شون رو بلاک کرد تو تلگرام، منم چون عمه اش بهم ز زدبزن و پرسید گفتم مادرشوهرم با پسر خودش دعوا میکنه اسم منو خانوادمو میاره و قضیه قهر قبلی رو بهش گفتم که بشوهرم گفته زنت رو بفرست بره خونه باباش و....!!! اونم گفت اینا میگن تو یادش میدی، من تقریبا چیزی نگفتم. پریروز هم منم بجز عمه اش همه شون رو بلاک کردم و میخوام کلا رفتارمو باهاشون اصلاح کنم 

ما عید رفتیم شهرستان در حالی که باهاشون قهر بودیم مادرش پ داد که برا حرف مردم هم شده بیاید خونه ما، ...


عزیزم اون گفتن میگن تو یاد میدی توام زرنگی میکردی میگفتی مثلا من عید شوهرمو به زور راضی کردم بیاد دوست نداشت بیاد خب حالا که مادرش اونطوری گفته توام که رفتی میتونسی انقد خوش برخوردو خوب البته نه غیر طبیعی رفتار کنی که باورشون نشه و به این نتیجه برسن که این که خودش اومده بس مشکل از مادرست الان که شوهرت با اونا کات کرده تو باید رابطتو با شوهرت خیلی خوب کنی این خوبی خیلی تاثیر داره ولی عزیزم اینو یادت باشه سعی نکن از خونواذش زدش کنی چون پس فردا که خوب شن تو آدم بده میشی و حتی کسایی رو دیدم که دم طلاق یکی از ناراحتیشون همین دور شدنشون از خونوادشون بوده که همسراشون باعثشون بودن منظورم اینه که توام دوست نداری خونوادتو بذاری کنار بس این حالت نباید پیش بیاد والا عزیزم مام خوبی میکنیم آخرش از پسرشون تشکر میکنن جلوی مام اگه تشکر کنن پشت سر کار مارو اصلا به رو نمیارن مام همینیم زحمات خونوادمونو بیشتر میبینیم تو باید انقد خوبی کنی نسبت به بقیه که اصلا باورشون نشه تو آدم بده ای البته نه اینکه پاتو بیشتر از شوهرت بذاری جلو به هر حال حس میکنم چیزایی هست که نگفتی و اینکه والا اگه منم بخوام با مادر شوهرم وارد این رابطه هاشم اون تا تهش میره چون تو خونوادشون طبیعیه ولی من تو همچین محیطی نبودم حوصله خاله زنک بازیو ندارم وقتیم میگه اصلا برام مهم نیست مطمئنم پشت مادرم خیلی میگه پشت خونوادم و اتفاقا تو نامزدی کلی دعوا مینداخت الانم میگه ولی فامیلاش باور نمیکنن بس که من قاطی خاله زنک بازیاشون نشدم واینکه مادرشو بهتر از من میشناسن حتی اگه فامیلاش باور کننو بگن اصلا برام مهم نیست چون همسطح خودم نمیبینمش نه از رو غرور واقعا من دوست ندارم تو سطحی باشم که از زندگی یکی دیگه بگم بابقیهو بخندم و دعوا بندازم توشون اصلا مهم نیستن من تربیت خونوادگیمو دارم و میخوام محترم بمونم

2731
عزیزم اون گفتن میگن تو یاد میدی توام زرنگی میکردی میگفتی مثلا من عید شوهرمو به زور راضی کردم بیاد دو ...

ممنون عزیزم که وقت گذاشتی، منم همینو به عمه اش گفتم که عید بعد اون همه حرفش من شوهرمو راضی کردم که بریم خونش، حالاحتی خوبه اخلاق پسرشو میدونه که حرفی باب میلش نباشه پرخاش میکنه ...مادرش حتی تو عید گفت بابام مریضه، من بشوهرم گفتم بهشون سر بزنیم حالا جالب اینه ک دایی ها و خاله هاش اصلا ما رو دعوت نکردن ... کلا خونوادش دست پیش میگیرن پس نیفتن، و عمدا موقع دعواهاشون اسم خونواده منو میاره (قبل عیدتو دعوا بشوهرم پ داد ک مادرزنت و خونوادش از اول میخواستن تو رو از من بگیرن و.... ، دفه قبل هم گفت خونواده زنت برات چکار کردن که زنت تو واتس اپ زده هر چی دارم از پدرمادرم دارم.... )کلا از اول فقط خونواده خودم هوامون رو داشتن همه جوره چ مادی چ معنوی، حالا این برا پسرش هیچ کاری نکرده. شوهرم 30 سالشه، که تقریبا تا 12سالگی پیششون بوده، اونوقت منت میذاره که من بزرگت کردم (ی بز هم میزاد بچه ش رو شیر میده...) خلاصه دخالت هاش بماند که میگه بیا شهرستان زندگی کنید، خودش و دخترش قبلا بهم گفتن هروقت حامله شدی یا بچه اوردی مادرو ابجیت بیان پیشت، یا فقط تبعیض بین بچه هاش قائل میشه، بهم گفت من خودم کارای دخترمو انجام میدم، یا وقتی پسر کوچکش ک مجرده از دانشگاه میاد براش کباب درست میکنم ، جالبه شوهرمن با اینکه متاهله و ما سالی ی بار دوبار میریم شهرستان برامون سوپ درست میکنه یا ماکارونی !!!!! پدرمنو پدرش فامیلن، مادرم غریبه است پا شد برا مراسم دفن و تشییع فامیل اینها روفتن کلا تو تمام مراسمشون بابا مامانم شرکت کردن، اونوقت عید عروسی خواهرم (بس ک غیبت منوشوهرمو پیش همه کرده بود عمه هاعموهاش نیومدن ، حتی ی تبریک خشک خالی نگفتن در صورتی ک عمه اش پ داد. تولده پسرمه، بازم من بروی بی عارم نیاوردم و رفتیم و کادو دادیم....)، کادوی روز مادر خودش و نوه دخترش هروقت رفتیم دادیم، کلا همه حرکاتش بی احترامی بماست، ولی ایندفه چون بازم حرفا و بی حرمتی ش رو تکرار کرد و هدفش اینه ک بین منو و شوهرمو خونوادمو دعوا بندازه، و بخاطر اینکه جواب احترامم رو با بی حرمتی دادن و خودش و دخترش ی پ تبریک برا نوه شون بمن ندادن یا ز نزدن احوال من حامله رو بپرسن، واقعا ی مدت نمیخوام باهاشون ارتباط بندازیم، یا نمیزارم شوهرم بازم تلگرامشو ب روشون وا کنه ، میشم مثل خودشون وقیح و بی چش و رو 

عزیزم اون گفتن میگن تو یاد میدی توام زرنگی میکردی میگفتی مثلا من عید شوهرمو به زور راضی کردم بیاد دو ...

منم هرچی گفتن جوابشون رو ندادم و بروم نیاوردم، شوهرم رابطه ش باهام خوبه، و هوامو داره ، بنظرم از اینکه ج بدی هاشون رو با خوبی دادم سواستفاده کردن ...

ممنون عزیزم که وقت گذاشتی، منم همینو به عمه اش گفتم که عید بعد اون همه حرفش من شوهرمو راضی کردم که ب ...


بچس عزیزم خاله زنکه لی لی به لالاش نذار ولش کن ولی بدم نشو بذار بدیای اونو متوجه شن و اینکه خونوادت بزرگوارن رو منم همینطورم مسایل تورودارم ولی ولش کن قرار نیست مام مثل اونا خاله زنک شیم ولی احترام برای خودتم یادت نره بای عزیزم😄

نیوشا جان میشه یکم توضیح بدی که چرا بهم میریزی؟همسر شما هم قصدش خیر هست ولی چرا ازش بدت میاد اون لحظ ...

چون اون به اندازه ی کافی در حقم بدی کرده و من به کسی نیاز دارم که درکم کنه ولی متاسفانه اسم مادر مقدسه و کسی باورش نمیشه و این منو عذاب میده که بهم بگن مادرته بررو پیشش و.... انگار که من مقصر و گناه کارم.....


در حالی که انقدر بد بوده باهام که ازش متنفرم.... 

من به سر سبزی این زندگی ایمان دارم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
2756
داغ ترین های تاپیک های امروز