2733
2734
دوستان من تو یه شرکتی 2 ساله کار می کنم همه جوره محیط افتضاحی داشت خیلی تحمل کردم دیگه به ته رسیدم می خوام بیام بیرون هر روز یه داستانی داره از چسبوندین آدما به هم دیگه تا همه جور تهمت یه جورایی فامیلیه مثلا برادر مدیر می یاد می گه به نظر من تو هیچی، دیگه خسته شدم چون حقوقش خوب بود تحمل کردم ولی دیگه بریدم
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد.... حسرت نخور، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی شد.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باورتون نمی شه کلی زحمت کشیدم اونروز برادرش اومده می گه من از شما خیلی بهترم شما نه به درد خرید می خوری نه فروش جالبه که هر دو کارم دارم هندل می کنم
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد.... حسرت نخور، زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی شد.
2728
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687