رفتیم بیرون چشمش کم و زیاد دنبال نگاه کردن این زن و اون زن بود
برگشتن تو راه بحثمون شد دستمو چنگ زد پوست و گوشتش کنده شد منم از حرص دلم ی لحظه عصبی شدم ناخونامو فروکردم تو دستش
قهر کرد دیگه ن جواب میده ن هیچی گفت دیگع نمیبینی منو.حالم بده دستم داغونه غصه دست اون ولی داغونترم میکنه.نمیدونم چرا همچین کاریو تو ی لحظه عصبانیت کردم اون ک عین خیالش نیس من بمیرممم ولی بمیرم برا دستش چ غلطی بود کردم ی دعایی بکنید حل شه ماجرا