بعد از سه سال جنگ روانی با خودم و بحث و جدل با شوهرم تصمیم گرفتم جدا بشم ، هر کار کردم نشد که نشد ، بحثامون بیشتر و بیشتر میشد ، و شوهرم رابطه اش رو تموم نمیکرد و اصلا پشیمونم نبود و همش منو سرزنش می کرد ، دو هفته هست اومدم خونه پدرم فعلا دارم دوره کاشت ناخن میبینم و یچه هامو توی مدرسه میرم میبینم ، سر درگمم و ترسیدم ، از طرفی پدرمم بچه ها رو قبول نمیکنه به هیچ عنوان ، فعلا هم که پول ندارم خیلی حالم بده ، خدا لعنت کنه خیانتکار رو چرا اینجور کرد که دنیای منو بچه هم خراب بشه
بخاطر بچه ها نمیتونی کوتاه بیایی
مهرتون رو‌مگه نمیخاین بگیرین ؟
فدای سرت عزیزم قوی باش مستقل شو بعد بچه هاتو بگیر ❤️❤️ افتخار کردم بهت
خدایی سخته
داری خودت رو‌نجات میدی به چه بهایی ؟بچه هاتو آواره کردی ؟
حالا فکر کردی اون طرف دنیای طلاق چه خبره
طلاق خوبه برای کسی که بچه نداشته باشه
😔😔😔
ای وای تن وبدنم لرزید
منم سه تا بچه دارم
میمیرم روزی که بفهمم شوهرم خیانت بکنه بهم
تو که نمیتونی بی خیال بچه ها بشی حامی هم که نداری طرفت هم که پشیمون نیست بهتر نیست بمونی توی زندگیت که مردک مثل خر کار کنه بیاره تو و بچه هات زندگیتونو بکنین
بخاطر بچه ها مونده بودم ، ولی اونام بهم ریخته بودن ، اذیت میشدن ، استرسی همش شاهد بحث بودن ، مخصوصا پسرم خیلی استرس داشت خودشونم میگفتن برو ، از وقتی فهمیدم داغون شدم حتی وقتایی هم که بحث نبود فکرم راحت نبود، شوهرمم اصلا وقت نمیذاشت برامون مث سابق نبود همش توی خونه وقتی میگفتم میگفت مگه همه در حال تفریح وسفر هستن آخریا پول هم درست نمیداد گفتم بذار برم دنبال کار نمیذاشت رفت و آمد با دوستام نمیذاشت
اسی من یه بچه دارم سختمه امید وارم اینده خوبی بسازی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
