هم دانشگاهیم یه داداش داره خیلی شوخه بعد از قضا تعریف کرد گفت یبار صبح زود چادر سرش کرده بود سوار موتور شده بود تک چرخ میزد عکسشو دیده بودم خیلی بیبی فیس بود۳۲سالشه یبار از دور منو دیده بود لبخند شروری زد یه روز به دوستم گفتم من عاشق لازانیام اینم گفت داداشم درست می‌کنه خیلی خوشمزست از قضا دیروز دانشگاه کار داشتم این دوستمم کلاس داشت گفت صبر کن منم بیام نرو اومد لازانیا آورده بود گفت داداشم درست کرده تا یه گاز ازش خوردیم دهنم سوخت اینقد که تندش کرده بود میخاستم جیغ بزنم دوستم با قاشق ماست میزاشت دهنم از شانس بد کافه دانشگاه تعطیل بود نتونستم نوشابه بگیرم الان زبونم گرمی زده😂چی بخورم
چند بار تاپیک میزنی
عاشقش نشی صلوات
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
ناموصااااا تمومش کن این‌ماجرا رو😐الان فقط میتونستی بگی برا گرمی زبونم چی بخورم خلاص نشستی دویاره تعریف میکنی خوشت میاد از این داستانت🤣🤣🤣
از قضا فک کردی دیوانه وار عاشقته😐
هندونه بخور
چادر پوشیده بود!؟
خدا عقل بده
چرا قصیه برای من لوس و خنک بود😒😒
این چیزام تاپیک داره اخه خب خنکی بخور
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
