بچه بودم یبار مامان بابام خواب بودن بعد منم کنارشون خواب بودم یه لیوان هم اب بود کنارم بعد نمیدونم مثلا فازم چی بود چی به سرم زد برداشتم گوشی های دکمه ای هر دوتارو انداختم تو لیوان اب مثلا داشتم ازمایش میکردم و توضیح میدادم
بعد که بیدار شدن گوشی های هر دو سوخته بود😂چقدر کتک خوردم 😬
😂😂😂😂😂😂
اخی😂😂😂
خرابه آزمایشات فیلسوفانه‌ت شدم من
😂😂😂😂
بچه فامیلمون رو گوشیش ماژیم خورده بوده
رفته گرفته زیر شیر اب شسته🤣🤣
بعد من از خواب تازه بیدار شده بودم مامانم تعریف میکرد
گفتم خب چی میشه مگه کثیف شده میخواسته تمیز منه
خسته نباشی خانم دکتر
منم بچگی بچه مارمولک گرفته بودم گردنش نخ لباس انداخته بودم تو خونه میگردوندمش یه بار حواسم نبود نشستم روش مرد رفتم خاکش کردم
وای من بچه بودم ۵ سالم بود شب که همه خواب بودن بلند شدم‌تو راهرو داشتم جیش میکردم رو موکت بابام اومد گفت چیکار میکنی گفتم دارم عروسکامو میشورم گفت باشه بابا حالا بیا بریم دسشوویی اونجا ادامه بده😂😂😂
واقعا بچه که میگن همینه ها …. خودت هم نمیدونی چی تو مغزت گذشته و اینکارو کردی …. بعد ما میگیریم بچه رو میزنیم که چرا شیطنت میکنه … خب بابا بچه س دیگه ، مغزش کامل نیست
اره دقیق یادم نیست ولی فکر کنم داشتم سبکی و سنگینیشونو مقایسه میکردم😂از این کارا زیاد داشتم مامان بابام شاغل بودن بهمن ماه بود رفتیم کفش عید خریدیم واسم بعد از این کفش تابستونیای جلو باز بود پاپیون فلان داشت
چون پدر و مادرم شاغل بودن خودم میرفتم پیش دبستانی فکر کن روزی که تا زانو برف باریده بود من از شوقم اون. کفشارو پوشیدم رفتم مدرسه خوب شد بعد اون سال مدرسمو عوض کردم فقط🤣🤣
