مدیگه داره ۲۳ سالم میشه از وقتی بچه بودم یاوم نمیاد بهم توجه کرده باشه و مثل پدرا سرمو نوازش کرده باشه از ۱۳ سالگیم باهام مث ی موجود اضافه رفتار کرد جوری ک همش تو تنهایی ب خاطر رفتارش گریه میکردم از وقتی یادم میاد همش تو خونمون سر سرکار رفتنش جنگ بود چون هیچ پولی در بساط نداشتیم اون اوایل حشیش و اینا میکشید حتی تا فرش زیر پامونم فروخت بعدش ترک کرد الان تریاک میکشه ک اونم گرونه
هیچوقت محبت پدرانه ای دریافت نکردم
انقد بهم زخم زبون و نیس و کنایه زده دیگه جمع شده تبدیل ب کینه شده ازش دلم نمیخاد باهاش حرف بزنم
آیا احترام همچین پدری واجبه؟