امروز بابام عمل چشم داشت از ظهراومدم کمک دست مامانم برا کسایی ک میان عیادت بابام ...
دم اومدن باشوهرم بحث کردم درماشینو کوبوندم عوضی تاحالا ی خبر ازم نگرفته انگاری نمیخواد بیاد پیش بابام بیفرهنگگگ😕
دلم میخواد سر به بیابون نَهَم!!!
هم خوابم میاد هم سردردم هم کمردرد دلم میخواد خفه کنمش...
چیکارکنم یکم آروم شم؟؟؟