چطوری خداییش انقدر بی احساس میشن؟
من واقعا هر طور فکر میکنم با عقلم جور در نمیاد
من یه پسری رو دوسش داشتم
هر روز و هر شب با هم حرف میزدیم (بعد از تایم کارمون)
حتی موقع سرکار هم میشد حرف میزدیم
آخرش وقتی با هم کات کردیم تو فاصله دو ماه بعد ازدواج کرد!
واقعا برام سواله
این حجم از بی احساسی از کجا میاد؟
منو به جایی رسوند که هیچی خوشحالم نمیکنه...
اون تایمی که من درگیر بیماری و مریض داری و مراقبت از مادرم بودم ، عشقم زن گرفت!
مردی که تازه دو ماه از من جدا شده بود
آخه واقعا تو فاصله دو ماه ؟!!!
کسی که پارسال این موقع کلی ادعا میکرد دوستم داره و تنها نمیذاره ، امسال کنار زنشه و من تو غم نداشتن مادر و نداشتن اون داغونم
چطور تحمل کنم ؟
من واقعا اون پسرو دوسش داشتم
آبان از پیشم رفت ...
دی ازدواج کرد 💔
من دی ماه درگیر مراقبت از مادرم بودم 😔
نفهمیدم ازدواج کرده...
مادرم اسفند از دنیا رفت 😔😔😔
و من بیشتر و بیشتر تنها شدم 😔
فرودین فهمیدم عشقم زن گرفت
الان یه ماهه واقعا حالم بده
اصلا کاری ندارم چرا ما از هم جدا شدیم
ولی واقعا این انصاف نیست
اون همه حس و حال منو ازم گرفت
دیگه هیچی منو خوشحال نمیکنه
فامیلمون زنگ زده بیان برای پسرشون خواستگاری من
ولی من انقدر درگیر اونم که خدا میدونه ... ولی اون 😔💔...
حداقل نامرد میذاشتی ۴,۵ ماه از تموم شدن رابطمون بگذره بعدا ازدواج میکردی
خدایی میخوام ازش نگذرم ... میخوام بسپرمش به خدا تا قیامت که بیاد اون دنیا جواب منو بده
حق دارم یا نه؟