کار به جایی کشید که گفتم یا خانوادت خودشونو جمع میکنن یا طلاق
دیگه خانوادش اومدن با کلی طعنه اشتی کردن و عذر خواهی کردن از اونموقع از بی احترامی میترسن
یکم پیش به من زنگ زدن تا خواستم بردارم قطع شد
دیگ منم زنگ نزدم شوهرم الان زنگ زد گفت زنگ زدن به من داد میزنن چرا نمیذاری داداشت بیاد حتما به منم زنگ میزد که داد بیداد کنن ولی بیخیال شدن